حجتالاسلام عليرضا پناهيان مشاور نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها در سخنراني خود در مهديه تهران اظهار داشت: «بحثهاي سياسي كه اين روزها در جامعه ما مطرح ميشود و بعضيها براي انتخابات با استانداردهاي بينالمللي سينه چاك ميكنند و خودشان را براي انتخابات آزاد و نظامات سياسي غربي ميكشند، اين نشانه سطحينگري آنهاست. اصلا لازم نيست كه انسان خيلي آدم عميقي باشد، فقط كافي است كه نتيجه اين انتخابات كه با استانداردهاي بينالمللي در جوامع غربي برگزار شده است را نگاه كند و ببيند كه آيا نتيجه اين انتخابات جز اين شده است كه صهيونيسم بينالملل را بر آن جوامع مسيحي و اروپايي حاكم كرده است؟! آيا نتيجهاش اين نشده كه پنج ميليون يهودي بر حدود پنج ميلياردنفر حكومت كنند؟!» برخي از بخشهاي سخنان پناهيان را كه خبرگزاري فارس منتشر كرده، در زير ميخوانيد:
همين بحثهاي سياسي كه اين روزها در جامعه ما مطرح ميشود و بعضيها براي انتخابات با استانداردهاي بينالمللي سينهچاك ميكنند و خودشان را براي انتخابات آزاد و نظامات سياسي غربي ميكشند، اين نشانه سطحينگري آنهاست. اصلا لازم نيست كه انسان خيلي آدم عميقي باشد، فقط كافي است كه نتيجه اين انتخاباتي كه با استانداردهاي بينالمللي در جوامع غربي برگزار شده است را نگاه كند و ببيند كه آيا نتيجه اين انتخابات جز اين شده است كه صهيونيسم بينالملل را بر آن جوامع مسيحي و اروپايي حاكم كرده است؟! آيا نتيجهاش اين نشده كه پنج ميليون يهودي بر حدود پنج ميلياردنفر حكومت كنند؟!
انتخابات با استانداردهاي بينالمللي يعني مثل امريكا، انگليس، فرانسه، آلمان. خب در انتخاباتي كه اينها برگزار ميكنند هميشه بازي سه به هيچ به نفع يك گروه اندك صهيونيست ميشود! كدام يك از اين كشورها تحت سيطره صهيونيستها نيستند؟! اين وضعيتي است كه آمار و ارقام اقتصادي و اطلاعات سياسي كشورهاي غربي به ما نشان ميدهد.
الان اگر كسي اعتقادات ديني هم نداشته باشد و فقط سطحينگر نباشد ميفهمد كه انتخابات با روشهايي كه در دنيا هست (با همان استانداردهايي كه گفته شد) نتايج خيلي بدي به دنبال خواهد داشت و اتفاقا در اين سي و چند سال بعد از انقلاب، ساز و كار انتخابات در كشور ما هميشه جلوتر بوده است. كار انتخابات، پالايش ميان مسوولان است تا رسوبها را بشكند، جلوي نفوذها را بگيرد و قدرتطلبيها را كنار بزند. ولي در غرب انتخابات هميشه سرمايهداران جنايتكار را تثبيت ميكند. فهميدن اين موضوع ساده نياز به دين و ايمان هم ندارد، كافي است كمي به روزنامهها و سايتها و آمارهاي موجود نگاه كنيم.
يكي از فيلسوفان غربي ميگويد: «آدمهاي ترسو به سراغ دين ميروند ولي آدمهاي شجاع، بيدين هستند و نيازي به دين احساس نميكنند!» اين فيلسوف غربي نيز دچار سطحينگري و ظاهربيني شده و مثلا با ديدن چند آدم ترسوي ديندار و برخي افراد جسور و شجاع كه اهل دينداري نبودهاند، چنين قضاوتي كرده است و برخي نيز انديشه او را پسنديدهاند و منتشر كردهاند. در حالي كه در جريان دفاع مقدس ما، دقيقا عكس اين مساله به اثبات رسيد! يعني معلوم شد كه هر چه انسانها شجاعتر هستند، ديندارتر و خداپرستتر هستند.
يك زماني ميگفتند كه اگر در دانشگاهها دختر و پسر در كنار هم باشند يك هيجاني به تحصيل آنها ميدهد و در اثر رقابت بين خودشان، سعي ميكنند بهتر درس بخوانند. البته ممكن است كه اين رقابت و هيجان تا حدودي باعث بيشتر درس خواندن شود اما اگر دقت كنيم ميبينيم كه در مجموع نتيجه معكوس خواهد شد و درصد بالايي نتيجه عكس خواهد داد.
انسان حسود ولايتپذير نيست و از طرفي ولايتپذيري حسادت شكن است. از همين ولايتپذيري شروع كنيم و برويم حسادتها را از بين ببريم. اگر حسادتها را از بين ببريد وقتي يك آدم خوب برتر از خودمان ديديم او را ميپذيريم، نسبت به او تواضع ميكنيم و حتي حاضر ميشويم در صورت لزوم از او تبعيت كنيم. انسان حسود نميتواند برتري ديگران را ببيند چه رسد به اينكه كرنش و تواضع كند.