منوچهر متكي، وزير امور خارجه دولت نهم كه به دستور محمود احمدينژاد عزل شد اكنون سوداي رييسجمهور شدن در سر ميپروراند. او روز گذشته در نامهيي خطاب به «خانوادههاي ايراني رسما براي كانديداتوري در انتخابات رياستجمهوري اعلام آمادگي كرد. متكي كه تا به حال مهر سكوت بر لب زده بود و هر گونه توضيحي درباره رفتار احمدينژاد با خود را بيپاسخ گذاشه بود حالا در اين نامه به صراحت دولت را نقد كرده است. در اين نامه متكي از صفاتي چون «خوشبيني مفرط» «جهل مركب» «خودنمايي» و «قهرمانسازي» براي توصيف رفتارهاي سياسي دولت استفاده كرد. بخشي از متن نامه متكي به اين شرح است:
باور كنيم در سايه عظمت اسلام و استقلالي كه ميراث مجاهدت امام عزيز (ره) و شهيدانمان است، در كشوري به غناي انساني و طبيعي ايران، پيشرفت و عدالت نه يك آرزو و شعار كه رسالت و راهبرد تاريخي امروز و هر روز ما است؛ رسالتي كه بيترديد سهم دولت در آن ممتاز است. دولت متعهد است كه به جاي قناعت به گذران اين روزهاي خود به كمتر از تحقق آرمان زندگي عزتمندانه مردم رضايت ندهد.
انصاف حكم ميكند تلاشها و دستاوردهاي افتخارآميز همه دولتها را در كنار قدمهايي كه برداشته نشد يا به خطا برداشته شد قرار دهيم و ببينيم كه وضع امروزين ما حاصل جمع همه اقدامات درست و نادرست است.
انتظار ميرفت در بستر تاكيدات مكرر رهبري شرايط زندگي ما مردم به ويژه در وضع معيشت بيش از گذشته مورد اصلاح قرار گيرد نه آنكه در خوشبيني مفرط و جهل مركب كساني كه تحريم را سپر ناكارآمديشان كردهاند توجيه شود. مگر قرار نبود عزم همه دولتمردان جزم شود تا جراحي بزرگ اقتصاد كشور با هدفمندي يارانهها ضامن عزت هرچه بيشتر مردم و حلال مشكلات شود؟ در حالي كه شبيخون تورم و بيكاري، شاهرگ حيات اقتصادي خانوادهها را در مرز تحديد قرار داده است، مگر مقرر نبود با رفع فقر، فساد و تبعيض حركت در مسير توسعه و آباداني كشور تسهيل شود؟ حال چگونه زمينه بروز ارقام بيسابقهيي از فساد مالي فراهم آمده است؟
سوال اساسي اين است كه مگر مديريت كشور با تكيه بر درآمدهاي حاصل از ذخاير نفت و گاز كه طي سالهاي اخير نيمي از درآمدهاي يكصد ساله اخير را به خود اختصاص داده است چه پيچيدگي خاصي دارد كه از عهده هر كس و همه كس بر نيايد؟ نياز امروز ما به هنر مديريت جهادگرايانهيي است كه فرصتشناس، بلكه فرصتساز باشد و هر پديدهيي را به نفع و منافع ملي مبدل سازد؛ مديريتي كه در تعامل هوشمندانه با دنيا ظرفيتهاي سياست خارجي را در خدمت رونق اقتصاد داخلي به كار گيرد، نه آنكه با خودنمايي و قهرمانسازي هزينههاي سياسي و اقتصادي كشورداري را افزايش دهد. نياز امروز ما بيش از هر زمان ديگر به نقشآفريني مديراني منصف است كه در همه عرصهها به ويژه در بهرهگيري از توانمندي فرزندان ملت و نخبگان در حاشيه مانده با عدالت و درايت عمل كنند. باور كنيم براي ما امروز صداقتي كه بيممان دهد از دروغي كه فريبمان دهد بهتر است. پيشرفت و عدالت شاخصهايي دارد كه از هر آمار اقوالي صادقتر است و بيترديد وقت آن رسيده است كه مسير طي شده را درست ببينيم و آينده را به درستي بسازيم.
اينجانب با درك همين ضرورتهاي تاريخي، بايدها و به ويژه نبايدهاي مديريت كشور در عرصههاي گوناگون از مسائل اقتصادي تا سياست خارجي، از ساحت اساسي فرهنگ و هنر تا موضوعات اجتماعي معتقدم كه بايد بيش از گذشته حكمت و حكومت را به ائتلاف گرفت و حاكمان و حكيمان را همنشين كرد تا خود فرمان عمل را در تدبير كشورداري به دست گيرند.
بر همين انگيزه با استعانت از درگاه الهي و بيعت دوباره با رهبر حكيم انقلاب اسلامي و كسب اذن و اجازه از محضر خانوادههاي بزرگوار ايراني عليالخصوص خانوادههاي معظم شهدا مصمم به حضور در انتخابات رياستجمهوري شدهام تا با توكل و تحرك برنامه تحول كشور را به ويژه در گرهگشايي از آيين زندگي روزمره مردم عرضه دارم.
نميخواهم به بها و بهانه انتخابات كه به راستي ابزار است و نه هدف، خودسالاري كنم كه اولين «من بهترم» را شيطان گفت و مطرود شد و نميگويم كه همهچيز را ميدانم كه آنكه اين گفت هيچ نميدانست، اما اطمينان دارم برنامهيي متناسب با باورهاي رهبري و مطالبات مردم را ارائه خواهم داد تا دستكم در دولتي با نام و نشان جمهوري اسلامي، رييسجمهور براي مردم كسي بيش از يك همدرد باشد و چيزي بيش از وعده آينده دهد.