بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران به مناسبت روز دانشجو

ساخت وبلاگ

بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران به مناسبت روز دانشجو 

 

 

 

 

 

به گزارش سایت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، متن کامل این بیانیه بدین شرح است:

بسم رب الراجین (به نام پروردگار امیدواران)

“ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون فرحین بما اتهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم لا خوف علیهم و لاهم یحزنون”
“وکسانی که در راه خدا کشته شده اند را مرده مپندارید، بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان از نعمت های بهشت به آنان روزی می دهند. به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و برای آن مومنان راستینی که پس از آنانند و هنوز به ایشان نپیوسته اند بشارت است که هرگز ترسی آنان را فرا نمی گیرد و اندوهگین نمی شوند.”

السلام علیک یا ابا عبدالله
السلام علیک یا انصار دین الله
السلام علیک یا ثار الله و الوتر الموتور
سلام بر شهدای راه آزادی در همه طول تاریخ؛

یک باردیگر بازی تقویم با همزمان کردن محرم و آذر،  شهادت و پیام و آگاهی در تاریخ  را با مبارزات ضد استبدادی دانشگاه و دانشجو در ایام معاصر پیوند می زند تا از یاد نبریم که آزادیخواهیو عدالتجویی بر ورای مرزهای قراردادی تاریخ و جغرافیا نمایندگانی دارد که تا همیشه راهنمایان مسیر اند. نشانگران جهت حرکت …
امروز این سه قطره خون که قریب به ۶۰ سال است گرمابخش حیات و زندگی دانشجویان آزادیخواه و عدالتجو است ما را به یاد  فریاد مولاحسین می اندازد که فرمود “انی لا اری الموت الا سعاده و الحیاه مع الظالمین الا برما”
من مرگ را جز رستگاری و حیات با ظالمین را جز زیانی آشکار نمی دانم”
حسین که حج را نیمه تمام گذاشت تا به مبارزه با ظلم برود، تا به همه مدعیان مذهب در هر کجای زمین و در هر کجای زمان بگوید که هر مناسک مذهبی و هر عمل مذهبی اگر در جهت عدالتخواهی و مبارزه با ظلم نباشد هیچ ارزشی ندارد.
و امروز ما در همان راه و در همان جهت دور هم جمع شده ایم که بر سر استبدادگران فریاد کنیم که دانشگاه زنده است.
زنده است تا ادامه گر راه  سه آذر اهورایی، شهید آذر شریعت رضوی، مصطفی بزرگ نیا و احمد قندچی باشد.
در پنجاه و نهمین سالگرد حمله خونین استبداد به دانشگاه، از دانشگاه تهران، از مشهد شهدای دانشجو، همچنان با حافظه ای زخم خورده و پیکره ای مالامال از درد و رنج تازیانه های استبداد که هماره پنهان و آشکار پیوندی نیز با استعمار و استحمار داشته و دارد، ایستاده ایم تا بگوییم راه شهدا ادامه دارد …
و مگر نه اینکه سه آذر اهورایی در اعتراض به ظلم آشکار استبداد داخلی در پیوند با استعمار و در دفاع از دولت مردمی و قانونی دکتر محمد مصدق شهید شدند؟ و امروز براستی چه کسی سزاوارتر از دانشجویان و اساتید مستقل و آزادیخواه برای به دوش کشیدن بار آزادیخواهی و عدالت طلبی است؟ دانشجویان و دانشگاهیانی که با تکیه بر طبیعت دوگانه شان که از طرفی نگاه به گذشته دارند و از سویی بر اساس امید و آرمان ها به آینده چشم دوخته اند.
در این میان، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به عنوان قدیمی ترین و اثرگذارترین مجموعه دانشجویی کشور با عمری قریب هفتاد سال بر خود فرض می داند تا در سالگرد طلیعه بیداری دانشجو در ۲۰ آذرماه ۱۳۹۱، بنابر وظیفه انسانی خویش و در راستای عمل به رسالت دانشجویی و شرعی خود در  دفاع از میراث عدالتخواهی و آزادی جویی مذهب و همچنین آرمانهای انقلاب اسلامی که رهایی ملت از بند استعمار و استحمار و استبداد را می طلبید، به نقد قدرت بنشیند و پیرامون مسائل جاری کشور به نکاتی چند اشاره کند. برای ما پر واضح است که همچون سالیان گذشته طرح انتقادات بدون مصلحت سنجی های رایج که همواره حقیقت را ذبح شرعی کرده اند سبب خواهد شد که به عناوین مختلف مورد عتاب قرار گیریم و انواع محدودیت ها را متحمل شویم. چه در فضایی به سر می بریم که  تحت تبلیغات وسیع رسانه ای جریانات تندرو و عمدتا بی شناسنامه، امروزه نقدها، تخریب و سیاه نمایی معرفی می شود و منتقدان با برچسب هایی چون ضد نظام، ضد ولایت فقیه، سیاه نما، عامل بیگانه، مخل وحدت، منافق، فتنه گر و بی بصیرت روبرو می شوند. با وجود اینکه در کلام مولا علی و به خصوص در عهدنامه مالک اشتر بارها درباره لزوم نظارت مردم بر کارگزاران حکومت تاکید شده است.ما خود را پیروان خمینی کبیر می دانیم که نقد و حتی تخطئه را کریمانه موهبتی الهی می دانست لذا ما نیز به تاسی از قرآن کریم انتقادات خود را بی مصلحت سنجی های متعارف بیان خواهیم کرد. جایی که می فرماید :
لَّا یُحِبُّ اللَّـهُ الْجَهْرَ‌ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَکَانَ اللَّـهُ سَمِیعًا عَلِیمً
خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران) را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.
[نسا | ۱۴۸]

۱فضای عمومی کشور
متاسفانه مدتها است فضای عمومی کشور حتی همان فضای حداقلی باز دوران اصلاحات را نیز از دست داده است. محدودیتهای فراوانی بر مطبوعات، احزاب و جریانات سیاسی وارد شده و تقریبا می توان گفت هیچ حوزه ای از تیغ تیز این محدودیتها در امان نمانده است. امروز همه صنفهای مملکت از دانشجو گرفته تا وکیل و معلم و فعال کارگری و استاد دانشگاه و فعال سیاسی و … جمعی از بهترین فرزندان خود را باید پشت میله های زندان ببیند. سیاست فیلترینگ گسترده و ممیزی بی حد و حصر، فضای مجازی، مطبوعات و حوزه نشر را در بر گرفته و کمتر صدای مخالفی می تواند “کنترل نشده”،  از درون ساختارهای نظام انتقادات خود را در رسانه ها مطرح کند. گسترش فزاینده اقبال به رسانه های خارجی را باید محصول همین روند دانست.
جریانات تندرو حاکم شده بر فضای سیاسی- اجتماعی کشور، ایده نیکوی “وحدت” را “موافقت با نظرات خود” تفسیر می کنند و به جای انکه به “وحدت” ذیل مواردی چون ” منافع ملی” ، “اجرای بدون تنازل قانون اساسی”، “ایجاد فضای باز سیاسی”، “تحمل مخالف”، “حق برگزاری اجتماعات مسالمت آمیز”، “انتخابات آزاد”،”فراهم شدن شرایط امکان انتخاب کردن و انتخاب شدن همه طیف های سیاسی و اجتماعی فعال در کشور”، “کم کردن فاصله وحشتناک طبقاتی”، “گفت و گو با جهان به جای جنگ با آن”، “تفسیر آزادایخواهانه و عدالتجویانه مذهب” بیندیشدند و بر سر مفاهیمی چون “پذیرش تکثر” و “مدارا با مخالف” و “اصالت نقد”، “وحدت” کنند، سرکوب مخالفان خود ذیل عناوینی موهومی چونبی بصیرتی و تفرقه افکنیرا پیشه خود ساخته اند.
آنان از این نکته غافل اند که نمی توان سرنوشت نظامی را که مدت سی سال بر آرای مردمی متکی بوده، یک شبه به دست قوای نظامی و امنیتی سپرد.
ما بر این باوریم که کسانی که تحت عناوینی چون دفاع از امنیت ملی و حفظ نظام و تقویت آن، به تضییع حقوق مخالفان، محدود کردن آزادی های آنها و امنیتی کردن فضای کشور می پردازند و تداوم حیات نظام را تنها از طریق یکدست سازی عمل ها و نظرات میسر می دانند، بزرگترین انحرافات را از مسیر واقعی انقلاب ایجاد کرده اند و مهمترین تهدید کنندگان واقعی امنیت ملی، فراهم کنندگان زمینه از دست رفتن استقلال کشور در عرصه بین الملل و زمینه سازان اصلی تضعیف نظام اند و دیر یا زود با ادامه روند فعلی نظام را با خطر جدی باج دادن به بیگانگان و نقض استقلال کشور رو به رو خواهند کرد.
به باور ما تقویت نظام امروز در گرو پایان حبس ها و حصرها، پایان یافتن فضای امنیتی حاکم بر کشور، اجازه یافتن منتقدین و مخالفین برای نشر آرای خود، تشکیل احزاب و سندیکاها، برگزاری تجمعات مسالمت آمیز و اجرای انتخابات آزاد است.

۲نهادهای انتظامی و قضایی
متاسفانه علیرغم فریادهای همیشگی جریان دانشجویی در مسئله “عدالت”، هنوز شاهد بروز روندهای جدی بی عدالتی در دستگاه قضا و نهادهای انتظامی هستیم. هنوز باید فریاد بزنیم العدل اساس الملک و متاسفانه امروز اساس ملک را در تهدید می بینیم.
متاسفانه نبود اراده بر اصلاح ساختارهایی که پوسیدگی آنها برای انتظام بخشی به جامعه در دوران جدید بر همگان اثبات گشته سبب شده که حتی “جان” انسانها بازیچه این بی تفاوتی مسئولین شود. به باور ما عدول از اصل مهم  انسانی و اسلامی لزوم “مجازات سخت تر نزدیکان متخلف” و عدم اجرای اصل حقوقی “اجرای یکسان قانون برای همه” سبب شده تا افراد به واسطه انتصاب خود به نظام از حاشیه امنیت برخوردار شده و دست به تضییع حقوق مردم بزنند.
مگر نه اینکه امیر مومنان در هنگامه شنیدن خبر ربودن خلخال از پای زن یهودی فریاد برآورد : اگر مسلمانی از غم این حادثه بمیرد بر او حرجی نیست. و مگر هم او نبود که می فرمود نزدیک ترینها به خود را تلخ زبان ترین ها (یعنی منتقدان جدی) قرار بده؟
ما معتقدیم اگر در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ عاملان حمله به کوی دانشگاه تهران و قتل شهید عزت ابراهیم نژاد به مجازات عمل خود رسبده بودند، اگر مصببان کشته شدن زهرا کاظمی و زهرا بنی یعقوب در سالهای ۱۳۸۲ و ۱۳۸۶ شناسایی و مجازات شده بودند، اگر مصببان حمله به کوی دانشگاه تهران و انتقال دانشجویان به زیرزمین ساختمان وزارت کشور در بامداد ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ به مجازات رسیده بودند، اگر عاملان قتل محسن روح الامینی، محمد کامرانی و آرش جوادی فر در اثر انتقال به بازداشتگاه کهریزک در سال ۱۳۸۸کیفردیده بودند، امروز شاهد فاجعه هایی نظیر درگذشت هاله سحابی در مراسم ترحیم مرحوم عزت الله سحابی، مرگ هدی صابر در زندان اوین در سال ۱۳۹۰و همچنین کشته شدن ستار بهشتی در هنگام تحویل به نیروهای انتظامی در سال ۱۳۹۱ نبودیم.
اخباری که از وضعیت زندانها و بازداشتگاه ها به گوش می رسد حکایت از عدم وجود امکانات اولیه رفاهی و بهداشتی در بسیاری از این مکانها است. زندانیان در طول دوره زندان و در اثر فضای نامناسب آن با انواع و اقسام بیماری ها و مشکلات روبه رو می شوند که فارغ از عادلانه یا ناعادلانه بودن اصل بازداشت و زندان، هیچ یک عادلانه نیست. وضعیت مرحوم احمد قابل نمونه ای بارز از این دست موارد بوده است.
به راستی برای ما امروز این سوالات بی پاسخ است که چرا باید یک دختر ۱۲ ساله را ممنوع الخروج کرد؟ آیا برای رفع چنین محدودیتی نسرین ستوده باید ۴۹ روز اعتصاب غذا کند؟ چرا باید فعالان دانشجویی چون ضیاء نبوی و مجید دری را فارغ از عادلانه با نا عادلانه بودن اصل فرآیند دادرسی و صدور حکم به سخت ترین نوع زندانها و تبعید به شهرستانها کیفر داد؟ چرا زندانیان برای بهره مندی از حقوق اولیه خود نظیر مرخصی و ملاقات و استفاده از پزشک و بیمارستان و دسترسی به وکیل و … با مشکلات فراوان روبه رو هستند؟
علت تبعید و محرومیت مضاعف زندانیانی چون احمد زیدآبادی و مجید توکلی و …  به زندانهای سخت و صعبی چون رجایی شهر کرج چیست؟
مطالبه گری و آرمانخواهی یعنی پاسخ همین دست پرسشها را طلب کردن وگرنه سخن از آرمانخواهی دروغی بیش نیست.
ما معتقدیم امروز سیاستگذاری دستگاه قضا و نهادهای انتظامی در جهت برخورد حداکثری با مخالفان قرار گرفته و مدارا و تحمل و عمل مطابق با قانون مدتها است از این نهادها رخت بر بخته است. ساختارهای امنیتی و قضایی کشور نیازمند اصلاحات جدی است، فضای زندانها و بازداشتگاه ها نیازمند نظارت جدی افکار عمومی و افزایش امکانات رفاهی و بهداشتی است تا شاهد درگذشت انسانها در بازداشتگاه ها و زندانها نباشیم. آموزش نیروهای مشغول در زندانها و بازداشتگاه ها، شفاف سازی پیرامون تعداد و مکان زندانها و بازداشتگاه ها و نیروهای اداره کننده آن  و بهره مندی از قضات دانشگاهی و واقف به الزامات حقوقی جهان جدید از الزامات جدی چنین اصلاحاتی است.
همچنین ما معتقدیم در کنار همه موارد فوق  شناسایی و مجازات عاملان اصلی این بی قانونی ها در کنار اراده به اصلاحی جدی در ساختارهای پوسیده امنیتی و انتظامی و قضایی و حرکت به سمت ایجاد ساختارهایی دموکراتیک، مداراگر، منطفی و متساهل است که می تواند زمینه ساز تقویت نظام و ارتقاء اعتماد عمومی به نهادهای انتظامی و امنیتی و قضایی را فراهم کند.

۳- دولت
ما امروز سربلندیم که از پس ۸ سال گذشتن از آغاز دولت نهم، حرفهایمان را از زبان همگان و به خصوص حامیان دو آتشه دولت می شنویم. سربلندیم که حقیقت بودن آنچه دانشجوبان برایش زندان رفته و محروم از تحصیل شدند امروز بر همگان هوبدا گشته است. آنچه پیش و پس از سال ۱۳۸۸ توسط دلسوزان کشور و مردم طرح می شد، امروز به حقیقتی مسلم برای همگان تبدیل شده است. واقعیت این است که تخلفات اقتصادی، مدیریت نابسامان و بدون برنامه ریزی، سیاست خارجی بی اصل و اصول و عدم پایبندی به قانون، مواردی است که از آغازین روزهای روی کار امدن دولت نهم مورد اعتراض جریان دانشجویی بود. انحلال سازمان برنامه و بودجه کشور همان زمان نماد انحلال مغز متفکر برنامه ریز مملکت و حاکم شدن بی برنامگی و هرج و مرج و فساد بود که اصول گرایان متحد آن روز آقای احمدی نژاد با ترجیح منافع سیاسی بر منافع ملی بر ان سرپوش گذاشتند و امروز باید در پیشگاه مردم پاسخگوی عملکرد گذشته خود باشند و فکر نکنند عملکرد گذشته آنها و نقش آن در پدید آمدن وضع کنونی را افکار عمومی فراموش خواهد کرد. اکنون وقت آن رسیده که از اصولگرایان بپرسیم ثمره ۸ سال در اختیار داشتن همه قوای کشور برای مردم چه بوده است؟
آقای احمدی نژاد هم باید بداند که نمی توان مدافع حقوق ملت بود و در برابر قتل ستار بهشتی و مرگ امثال هاله سحابی و هدی صابر سکوت کرد. نمی توان مدافع حقوق ملت بود و در برابر وضعیت زندانیان سیاسی ۸ سال را به بی تفاوتی گذراند و تنها به هنگامه گرفتار شدن نزدیکان، ناگهان مدافع حقوق ملت شد. نمی توان مدافع حقوق ملت بود و در وزارت ارشاد اقدام به انواع ممیزی ها و محدودیت گذاری های بی سابقه نمود. نمی توان مدافع حقوق ملت بود و در برابر انتقال دانشجویان به زیر زمین وزارت کشور در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ بی تفاوت بود. نمی توان مدافع حقوق ملت بود و مردم را خس و خاشاک خواند. نمی توان مدافع حقوق ملت بود و دانشجویان را در وزارت علوم بی هیچ محاکمه ای از ادامه تحصیل در دانشگاه ها محروم نمود.نمی توان مدافع حقوق ملت بود و برخورد امنیتی با عرصه فرهنگ را به عنوان سیاست اصلی فرهنگی پیش برد.
نمی توان مدافع حقوق ملت بود و متهم حادثه کهریزک را به ریاست یکی از ثروتمندترین سازمانهای اقتصادی کشور گماشت.
نمی توان مدافع حقوق ملت بود و نسبت به تاثیر بی اخلاقی های فراوان حاکم بر بدنه دولت بر بسط بی اخلاقی در جامعه بی تفاوت بود.
در حوزه اقتصادی متاسفانه دولت با نادیده گرفتن هشدارهای مداوم اقتصاددانان، اقتصاد کشور را به سمت وابستگی هر چه بیشتر به کالاهای مصرفی و وارداتی سوق داده، استقلال مملکت را با تهدید مواجه نموده، تورم بالای ۲۰ درصد(بنا به اعلام مراجع دولتی) را به ارمغان آورده و بر خلاف شعارهای عدالت طلبانه، شکاف طبقاتی را نیز بیشتر نموده است. امروزه کمتر کسی است که احساس نکند که سبد مصرفی خانوارهای ایرانی کوچک و کوچکتر می شود و از قضا طبقات محروم جامعه در دراز مدت از این قضیه بیشتر متضرر خواهند شد و همه اینها در دوره ای رخ می دهد که دولت از درآمدهای نجومی نفتی برخوردار بوده که در تاریخ کشور بی سابقه است. مسئله بیکاری در اثر فشار وارده بر تولید ملی، در این سالها جدی تر شده و شفافیتی پیرامون نحوه هزینه درآمدها وجود ندارد. تنها بر بستر وجود عدم شفافیت و تغییر بی ضابطه شاخص ها و بی اعتبار شدن آمار و ارقام است که اختلاس های چند هزار میلیاردی امکان وقوع می یابند.
از همان ابتدا علمای اقتصادی هشدار می دادند که نمی توان با تغییر امار، شاخص ها و اعداد، بهبود زندگی مردم را ایجاد نمود و امروز درستی این سخن بر همگان واضح شده است.
دخالت نهادهای نظامی در روندهای اقتصادی خود یکی از عوامل عدم شفافیت و ضربه پذیری اقتصاد کشور و تنگ شدن معیشت مردم بوده است که دولت در این زمینه همکاری تام و تمام و داشته و بسیاری از حوزه ها را به این نهادها واگذار نموده است.
در حوزه سیاست خارجی نیز سیاست محض عدم شفافیت در عملکرد دولت شگفت آور است. از یک سو مواجهه شعاری و نابخردانه با دنیا و اعلام جنگهای مداوم به کشورهای دیگر، ایران را در سیاست خارجی به انزوا برده و از سوی دیگر اشتهای سیری ناپذیر برای مذاکره با آمریکا شرایط را به سمتی برده که افق مذاکره در شرایط فعلی و با افراد کنونی جز از موضع ضعیف ایرانی صورت نخواهد گرفت. بلاتکلیفی در اتخاذ موضعی عقلانی در حوادث منطقه به خصوص وقایع سوریه و مصر و برخورد دوگانه با وقایع رخداده در جریان بهار عربی نیز مجموعا سیاست خارجی را سیاستی منفعل، کم اثر و منزوی نموده و کشور را با تحریمهای وحشیانه روبه رو نموده است. ما معتقدیم تنها بازگشت به اصل قرآنی دفاع از حقوق انسانها ورای مرزهای قراردادی و منافع سیاسی، می تواند عزت ما را در عرصه بین الملل تامین کند.
ما به عنوان نمایندگان جریان دانشجویی منتقد باید اعلام کنیم در عین مخالفت جدی خود با استعمار، اثر سیاستهای غلط داخلی در به وجود آمدن وضع فعلی را نادیده نمی گیریم. با تحریم ها مخالفیم اما فضای بسته داخلی را هم در شدت یافتن تحریمها بی تاثبر نمی دانیم. مدافع آرمان ملت فلسطینیم و دستیابی به آن را در گرو مقاومت دموکراتیک می‌دانیم، نه چون رژیم غاصب اسرائیل کوبیدن بر طبل جنگ. ایستادگی در برابر استعمار را نه از طریق لفاظی های کور علیه آن بلکه با شناخت مکانیزمهای عمل آن، با اگاهی به منطق فرهنگی و سیاسی آن و تنها و تنها با عبور از منافع سیاسی به نفع منافع ملی میسر می دانیم. ما معتقدیم اولین لازمه ایستادگی دربرابر استعمار در جهان کنونی، بهره مندی از یک ساختار دموکراتیک حداکثری،دور شدن از فرآیندهای استبدادی و برخورداری از یک نظام واقعاً مردمی است. ما معتقدیم وجود هر زندانی سیاسی، از توان کشور برای مواجهه با استعمار می کاهد. ما معتقدیم بسته شدن هر روزنامه کشور، تعطیلی هر حزب و سندیکا، برگزاری هر انتخابات غیر آزاد، کشور را در برابر استعمار ضعیف و ضعیف تر می کند. ما معتقدیم نمی توان در داخل مستبد بود و در خارج مخالف استعمار! ما معتقدیم استبداد داخلی لاجرم به تقویت استعمار خارجی منجر خواهد شد.

۴- شورای نگهبان
در نقد شورای نگهبان تنها باید همچون گذشته فریاد برآریم تنها راه تقویت و عزت نظام پذیرش ساز و کارهای دموکراتیک، فراهم شدن زمینه برای برگزاری انتخابات آزاد و به رسمیت شناختن حق انتخاب کردن و انتخاب شدن برای همه مردم خواهد بود.
اگر در انتخابات آینده  نمایندگان لااقل ۱۴ میلیون از مردم (بنا به اعلام خود وزارت کشور) امکان حضور و رقابت نداشته باشند آن انتخابات متزلزل بوده و با مواجه کردن نظام با بحران مشروعیت، تضعیف آن را به دنبال خواهد داشت.

۵مجلس شورای اسلامی
مجلس شورای اسلامی امروز در معرض ازمون بزرگی قرار دارد. این مجلس محصول فرایندی آزادو رقابتی و با مشارکت همه فعالان سیاسی طیف های مختلف نیست و همین مسئله قدرت آن را با چالش مواجه می کند. اگر مجلس نتواند در برهه حساس کنونی با وضع قوانین زمینه را برای برگزاری و اجرای سالم، رقابتی و آزاد انتخابات فراهم کند، از اصل اساسی «میزان رای ملت است» تخطی کرده و بر عهد خود بر دفاع از قانون اساسی و حقوق ملت پابرجا نمانده است.
در عین حال می بایست میانجیگری برخی نمایندگان مجلس برای دستیابی شهروندان به حقوق خود را به فال نیک گرفت و از تقویت این میانجی ها و ادامه روند اینگونه میانجیگیری ها در سطوح گسترده تر و مسائل کلان تر دفاع کرد. تنها به واسطه گفت و گو و مذاکره است که می توان از بحرانهای فعلی جامعه عبور کرد و به سمت جامعه ای بهتر حرکت نمود.

۶صدا وسیما
صدا وسیمای جمهوری اسلامی همچون همه سالیان گذشته هیچ گاه نماینده و بازنمای همه خواسته ها و دیدگاه های مردم نبوده، دستگاهی عمدتا متملق قدرت بوده و هرگز به صورت جدی به عرصه نقد وارد نشده است. تغییر در این روندها مستلزم ایجاد تغییراتی جدی در سیاستگذاری های کلان کشور است که متاسفانه در افق فعلی هیچ نشانه ای از آن دیده نمی شود.

۷دانشگاه
الف) از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ تا ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و از ۱۸ تیر ۱۳۷۸ تا ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ و ۱۶ و ۱۷ آذر ۱۳۸۸ دانشگاه همواره مورد تهاجم استبداد قرار داشته است. واقعه اسفناک و غم بار ۱۸ تیر ۷۸ و یادگار آن، خونِ رنگینِ شهید عزت ابراهیم نژاد که می رفت با نجابت و بزرگی اهالی دانشگاه التیام یابد، در ایام بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ کهنه تر و عمیق تر گردید. اگر برای آن همه فاجعه در ۱۸ تیر، تنها یک سرباز وظیفه به پرداخت نقدی یک ریش تراش ساده محکوم نشده بود، بی شک در سال ۸۸ این واقعه یا رخ نمی داد یا در این سطح از فاجعه حادث نمی شد. مگر می توان حملات متنوع و متعدد را در روزهای بعد از انتخابات ۸۸ از یاد برد؟ وآرایش نیروهای انتظامی در مقابل سردر دانشگاه تهران و شلیک گاز اشک آور و بازداشت گسترده دانشجویان بی گناه را فراموش نمود.
تصویر شکستن درب های دانشگاه و حمله و هجوم نیروهای خودسر  به آزمایشگاه های دانشکده فنی و کلاس های دیگر دانشکده ها هنوز در برابر دیدگان ما قرار دارد. در سحرگاه ۲۵ خرداد ۸۸ جاهلان قداره کش به کوی دانشگاه تهران یورش بردند و عربده کشی کردند، درهای اتاق ها را با تبر شکستند، کتابخانه کوی را تخریب کردند، وحشیانه کوی را تبدیل به ویرانه کردند و ضرب و شتم و توهین و تحقیر را به اعلا درجه رساندند و از همه مهمتر، همه اینها را کینه توزانه در جهت در هم کوفتن روح سرافراز و بلند و آزاد دانشجو به کار بستند.
بر طبق مستندات کمیته حقیقت یاب دانشگاه تهران و نه بر اساس شنیده ها، از انتقال دانشجویان به طبقه منفی ۴ ساختمان مرکزی وزارت کشور دولت نهم باخبر شدیم. جایی که جنایت در کوی دانشگاه را تکمیل نمود. امروز، ۳سال و ۶ ماه پس از جنایت کوی دانشگاه، با کمال تاسف برای چندمین بار فریاد می کنیم سرنوشت حمله کنندگان به کوی در تیر ۷۸ و خرداد ۸۸ چه شد؟
چه کسانی و با چه مجوزی به خوابگاه دانشجویان یورش بردند و دانشجویان را بازداشت کرده و به زیرزمین ساختمان وزارت کشور منتقل کردند؟
در حالی که رئیس دستگاه قضا سخن از “عدم همکاری نیروهای امنیتی” در پرونده کوی دانشگاه می کند، سوال اینجا است که در تمام طول سه سال و نیم گذشته چه کسانی دانشجویان را بازداشت کردند، پرونده ساختند، محاکمه کردند و به اتهام “مشارکت در اغتشاشات کوی دانشگاه تهران” روانه زندان ساختند. در دادگاه کوی که برخی دانشجویان در آن محکوم شده و زندانی نیز شدند نیروهای امنیتی در بازداشت و محاکمه و زندانی کردن دانشجویان کمال همکاری را انجام دادند.
نیروهای امنیتی در فرآیند های مربوط به گزینش دانشجویان و محروم از تحصیل سازی انها و کنترل فضاهای دانشجویی حداکثر همکاری را انجام می دهند. اما در محاکمه عاملان حمله، استثنائا نیروهای امنیتی همکاری نمی کنند!
آقای دکتر فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران نیز که در میان فریاد استعفا استعفای دانشجویان، ادعا می کرد می ایستد تا از حقوق دانشجویان دفاع کند هیچ گاه نتوانست مانع از محاکمه و زندانی شدن دانشجویان شود و کمیته انضباطی دانشگاه را نیز در راستای برخورد با دانشجویان فعال نمود.
در ۱۶ و ۱۷ آذر ماه سال ۸۸، حضور گسترده لباس شخصی ها و ضرب وشتم دانشجویان و فتح دانشگاه توسط آنها را دید، اما هیچ نگفت تا بار دیگر دانشگاه به تازیانه مستبدان و خشونت طلبان نواخته شود و قربانی عدالتخواهی و آزادی طلبی اش گردد. در همه این سالها با سیاست گام به گام در جهت محدود کردن هر چه بیشتر فضای دانشگاه قدم برداشت و هر روز محدودیتهای جدیدی را بر فعالیتهای دانشجویی اعمال نمود.
آیا این نشانه قدرت دانشگاه یا نظام است یا نشانه فضای آزاد که اعطای مجوز به برنامه ها به اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران محدود شود؟
آیا این نشانه قدرت دانشگاه است که رئیس دانشگاه حاضر به حضور علنی در جمع اعضای تشکلهای مستقل دانشجویی و پاسخگویی به آنها نباشد؟
آیا این نشانه قدرت دانشگاه است که نتواند حقوق دانشگاه و دانشجو را از صدمه زنندگان به دانشجویان در ۲۵ خرداد ۸۸ بستاند؟
آیا این نشانه قدرت دانشگاه است که دانشجو به خاطر فعالیتهای خود در دانشگاه روانه زندان شود؟
ج) اجرای سیاستهای تفکیک جنسیتی، تبعیض در پذیرش در رشته های دانشگاهی، سیاستهای سرسختانه و انضباطی در مقوله حجاب همه و همه فرآیندهایی هستند که در یک تحلیل عمومی”انسان ستیز” و لاجرم “دین ستیزانه” و مخالف با اسلام رحمانی هستند و حقوق اولیه انسانها و اصل اولیه دین اسلام یعنی عدالت را زیر پا می گذارند.
د) سیاست تاسیس و گسترش دانشگاه های پولی و پردیسهای به اصطلاح بین المللی، خلاف صریح تاکید اصول قانون اساسی بر وظیفه دولت در توسعه آموزش عالی رایگان بوده و صراحتا خلاف عدالت و گسترش دهنده تبعیض در جامعه است.
ه) در طول سالهای گذشته در همین دانشگاه تهران و دانشگاه های دیگر تعداد قابل توجهی از اساتید به بهانه های مختلف به بیرون از دانشگاه رانده شده اند تا به اصطلاح دانشگاه از “غیر خودی ها” خالی شود. تعداد دیگری از یاران دبستانی مان در بند اند و یا در حال محاکمه و تبعید. فضای امنیتی و بسته بیش از هر زمان دیگر بر گرده دانشجویان تازیانه می زند و تنها می توانیم همچون مولایمان حسین فریاد کنیم: اگر در دنیایتان دین ندارید، لااقل آزاده باشید… ما فریاد می کنیم: یاران دبستانی ما را آزاد کنید.
ما هشدار می دهیم با روندهای امنیتی و پلیسی، با اقدامات حذفی، نفی آزادی بیان و پژوهش، از بین بردن علوم انسانی موجود، جلوگیری از رشد علوم انسانی و اقداماتی از این قبیل، هیچ پیشرفتی رخ نمی دهد، هیچگونه علمی – اسلامی و غیر اسلامی – تولید نمی شود و تنها نام “اسلام” قربانی زیاده خواهی نیروهای تنگ نظر و امنیتی خواهد شد.
ما هشدار می دهیم که دانشگاهی که وضع مطلوب آن خالی از اساتید غیر خودی، بدون تشکلهای فعال دانشجویی منتقد، خالی از دغدغه های سیاسی-اجتماعی در بدنه دانشجویی و در یک کلام خالی از هرگونه نقد باشد، کالبد بی روحی خواهد بود که نسبتی با آرمانهای انقلاب اسلامی نداشته و نخواهد داشت.
و) وزیر علوم نیز باید بداند با ادبیات جنگی، بازنشسته کردن اساتید، تعطیلی تشکلهای دانشجویی، احضار دانشجویان به کمیته های انضباطی، ستاره دار کردن و محروم از تحصیل کردن دانشجویان، نابودی آزادی بیان در دانشگاه، جلوگیری از سیاسی بودن و سیاسی ماندن دانشگاه، تنها نام اسلام و نظام را با دیکتاتوری پیوند می دهد و بر هر کسی واضح است که کار علم با دیکتاتوری پیش نمی رود.
امروز دانشگاه در حافظه تاریخی خود شاهد چند ۱۶ آذر است، ۱۸ تیر ۷۸، ۲۵ خرداد ۸۸ و ۱۶ و ۱۷ آذر ۸۸ … و همه اینها گواهی می دهد که دانشگاه زنده است و استبداد را نخواهد پذیرفت.

اما قبل از به پایان بردن این بیانیه سخنی نیز با دانشجویان و نیروهای آزادیخواه و عدالت طلب
علیرغم وجود فضای بسته و امنیتی و فشارهای متعدد وارد شده برنهادهای مدنی، راه برای فعالیت در جهت بسط آگاهی ها، توسعه و تعمیق جامعه مدنی و کمک به بسط ساز و کارهای دموکراتیک در جامعه بسته نیست. نیروهای آزادیخواه و آزادی طلب می بایست امیدوار به آینده و معترض به وضع موجود بمانند و بدانند که  “امید رساترین اعتراض” و گشاینده راه کنشگری  و تاثیر گذاری در حوزه های مختلف سیاسی و اجتماعی است. بخش های مختلف جریان آزادی خواه و عدالت طلب در همین فضاهای فعلی می بایست جمع های خود را تشکیل دهند و بر سر مسائل اصلی اکنون و آینده کشور با هم به گفت و گو بنشینند. تنها تمرین مداراگری در برابر مخالف و “بخشش در عین عدم فراموشی” است که می تواند از هم اکنون زمینه را برای فردای بهتر جامعه ایران فراهم کند.
تاریخ را نمی توان و نباید فراموش کرد، بلکه می بایست آن را بی کم و کم کاست روایت کرد و نقادی نمود تا مبادا در آینده تکراری مجدد یابد، اما می توان مهر و بخشندگی را قوت بخشید تا بتوان از گذشته به نفع آینده ای عاری از خشونت و انتقام  عبور کرد.
بخشهای مختلف جریان آزادیخواه و عدالت طلب باید از ظرفیت فضاهای مجازی و فضاهای دانشجویی و … برای بالا بردن اگاهی ها، افزایش قدرت مداراگری، تعمیق قدرت نقد و افزایش توان تحمل مخالف استفاده کنند و در عین حال نقد بی امان قدرت را در هر جا و به هر شکل ممکن پیشه خود سازند. به باور ما جامعه مملو از «فضاهایی» است که تسخیر آنها توسط هیچ قدرت دیکتاتوری ممکن نیست. جریان دانشجویی باید به فضاهایی که تاکنون کمتر به آن اندیشیده فکر کند. به فضاهای موجود در میان مردم کوچه و خیابان که دانشجویانی را انتظار می کشد تا با حضور خود به این فضاها در جهت برخورداری از جامعه ای آزاد و عادلانه جهت دهند. امروز نقطه اثرگذاری ما در همین فضاها تعریف می شود. یک جمع کوچک مطالعاتی، یک خیریه کمک به همنوع، یک حضور فعال در فضای مجازی، یک مطلب جدی علمی و از همه مهمتر نهادینه کردن «مطالبه گری» در هر جای ممکن توسط هر فرد، در کنار فعالیتهای مستقیم سیاسی، زمینه ساز آینده ای بهتر برای جامعه ایران خواهد بود. بسته شدن فضاهای سیاسی در عین حال که نباید دانشجویان را به سمت محافظه کاری و رهاکردن عرصه سیاست بکشاند، باید با گشودن فضاهای اجتماعی توسط نیروهای آزادی خواه و عدالت طلب جایگزین شده و آن فروبستگی سیاسی را بی حاصل کند. کمکهای بی سابقه مردمی در جریان زلزله آذربایجان نشان داد که جامعه مدنی در ایران با وجود همه مصائب زنده است.

اما در پایان
اساتید گرانقدر! دانشجویان گرامی!
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به عنوان حامل ۷۰ سال تجربه مبارزه مدنی در راه عدالت و آزادی، یک بار دیگر وفاداری خود را به تمام اصول نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام می کند و خود را مطالبه گر و رهرو صدیق راه خمینی کبیر می داند.
خود را پیرو صدیق راه امیر مومنان می داند که تا زمانی که “خوارج” در مرکز خلافت او دست به اسلحه نبردند، نه زندانی شان کرد، نه حقوقشان را از بیت المال را قطع نمود و نه آنان را به خاطر نام “فتنه گری” بازخواست نمود.
خود را پیرو مکتب مولا حسین می داند که راه اصلاح گری را در امت برگزید و هیچ حقیقتی را فدای مصلحت ننمود.
خود را  پیرو مکتبی می داند که در همه تاریخ به «رافضی گری» متهم شد، اما دست از حقیقت جویی و حقیقت گویی نکشید.
انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران همچنان ایستاده بر همان عهدهای نخستین از گفتن مصلحانه نقدهای خود ابایی ندارد و راه حل نهایی جامعه ایران را اصلاح وضع موجود با استفاده از ساز و کارهای مدنی و قانونی می داند.
در نهایت اعلام می کنیم دانشجو و دانشگاه با همه مصائب زنده است، امیدوار به آینده و معترض به وضع موجود و “امید رساترین اعتراض او است”
“ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه ان لاتخافوا و لا تحزنوا وابشروا بالجنه التی کنتم توعدون”
“آنان که گفتند پروردگار ما خداست، سپس بر این حقیقت استقامت ورزیدند، ملائکه بر آنها بشارت می دهند که نترسید و غمگین مباشید و بهشت وعده داده شده بر شما بشارت باد …”

در راه عاشقی گریز نیست ز سوز و ساز
استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم

انجمن اسلامی دانشجویان
دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران

 
نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز...
ما را در سایت نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز دنبال می کنید

برچسب : انجمن اسلامی دانشجویان ,16 آذر ,انتقاد , نویسنده : سردبیر نیک نیوز nick بازدید : 671 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1391 ساعت: 1:47