نقد عباس عبدی بر مقاله جام زهر کیهان : مغالطه جام زهر

ساخت وبلاگ

 مغالطه جام زهر

 عباس عبدي

چندی پیش (18/9/1391) يادداشتي در روزنامه كيهان با اين عنوان منتشر شد كه «كساني قصد دارند رهبر انقلاب را به خوردن جام زهر وادار سازند». نكته مهم و البته قابل درك اين يادداشت آن بود كه «كسان» مورد نظر نويسنده از اردوگاه اصولگرايان حاكم هستند. نويسنده معتقد است كه اين افراد «انقلابيون پشيمان و فرسوده‌اي» هستند كه با بزرگنمايي و برجسته كردن ارتباط تمامي مشكلات كشور به تحريم و دستاويز قرار دادن اين مسأله خواهان حل مسايل با غرب و مذاكره با آمريكا هستند، آنان جز كرنش و عقب‌نشيني و كوتاه آمدن در برابر غرب چاره‌اي نمي‌بينند، و معتقدند كه مردم تحمل بار سياست‌هاي انقلابي و ضد استكباري را ندارند. در اين يادداشت مي‌كوشم كه مغالطات موجود در اين نحوه استدلال را شرح دهم. البته من اطلاعي از وجود چنین افرادی در میان حکومتی‌ها ندارم، شايد نويسنده از مسايل موجود ميان اردوگاه اصولگرايان اطلاعات دقيق داشته باشد و چنين افرادي با ديدگاه‌هايي كه نويسنده طرح كرده وجود داشته باشند و قصد خوراندن جام زهري را هم داشته باشند، ولي اين يادداشت تعرّضي به اين نكته ندارد، بلكه در صدد است كه به نكات ديگري اشاره كند.

1ـ از ساده‌ترين مسأله آغاز مي‌كنم. برخي معتقدند كه جام زهرِ مشهور، به امام خورانده شد. به نظر مي‌رسد كه اين ادعا غلط است، زيرا اگر چنين بود، اين افراد را بهتر از هر كس ديگري مرحوم امام مي‌شناخت و يا با آنان برخورد مي‌كرد يا حداقل اينكه به نحوي رفتار مي‌كرد كه مردم و افكار عمومي متوجه رفتارهای غلط آنان شوند و به نوعي به آنان كارت قرمز و زرد نشان مي‌داد، و اگر امام چنين نكرده، بدان معناست كه چنين مسأله‌اي را قبول نداشته است. چون منطقي نيست كه با صراحت يا تلويح يا حداقل غير آشكار نكته‌اي را در اين باره بيان نكرده باشد.

2ـ شايد مخاطب مورد نظر بنده نپذيرد و معتقد باشد كه حتماً چنين افرادي بوده‌اند، در اين صورت پاسخ داده مي‌شود، فارغ از اينكه پذيرش اين ادعا، ناديده گرفتن مسئوليت رهبري ايشان است ولي فرض كنيم كه ادعا درست باشد، چرا بايد مصداق آن را كساني دانست كه طرفدار پذيرش قطعنامه بودند؟ آيا منطقي‌تر آن نيست كه بگوييم كساني كه پس از صدور قطعنامه 598 نپذيرفتن آن را پيشنهاد، و همچنان به ادامه جنگ اصرار كردند، مصداق اين اتهام هستند؟ تعجب نكنيد، اصل پذيرش قطعنامه 589، مصداق خوردن جام زهر نبود، بلكه موقعيت اين پذيرش چنين باري را به آن تحميل كرد. قطعنامه 598 در شرايطي تصويب شد كه اوضاع كلي جبهه‌ها به نفع ايران بود، و طبعاً اگر همان موقع پذيرفته مي‌شد، پيروزي نسبي محسوب مي‌گرديد، و چون ايران در قدرت بود، مسايل بعدي از جمله حمله منافقين و نيز كارشكني‌هاي عراق در مسايل مختلف از جمله آزادی اسرا و آزادگان بوجود نمي‌آمد، ولي چون در آن مقطع، به آن دستاورد راضي نشديم و موافقت با آن قطعنامه را مصداق پيروزي ندانستيم، در نتيجه وقتي كه ضعيف شديم و آن را پذيرفتيم، نوعي شكست نسبي و سركشيدن جام زهر محسوب شد. پس چرا نبايد از اين منظر دنبال كساني رفت كه جام زهر را خوراندند؟ هرچند مطابق بند يك معتقد به خوراندن جام زهر نيستم، ولي اگر قرار باشد امروز هم عده‌اي اين كار را انجام دهند، آيا اين افراد همان كساني نيستند كه دستاوردهاي احتمالی ناشی از تفاهمِ ممکن امروز را كم‌بها جلوه داده و مردم را به دستاوردهاي بالاتري نويد مي‌دهند. دستاوردهايي كه منطقاً در آینده، محقق شدني نخواهد بود. آيا نمي‌توان گفت، كساني كه هرگونه تفاهم يا سازشي را مترادف با كرنش و عقب‌نشيني مي‌دانند، بيش از ديگران (هرچند نادانسته و البته عده‌اي هم دانسته) در خوراندن جام زهر كوشا هستند؟

3ـ مغالطه مهم ديگر آن يادداشت در، برابر دانستن تفاهم و توافق با شكست است. در حالي كه مي‌دانيم اين دو لزوماً يكي نيستند. مگر نه اينكه مسئولين اين روزنامه معتقدند كه حماس در جريان جنگ اخير، پيروز ميدان بوده است؟ خوب! اين پيروزي چگونه حاصل شد؟ جز با توافق، آن هم از طريق رییس جمهور اسلامگرای مصر آقای محمد مرسي؟ مگر نه اينكه حماس پذيرفت موشك روانه اسرائيل نكند، به عوض آن، امتيازي هم گرفت، هرچند در این میان خسارات فراواني هم متحمل شد، چرا اين كار که توافق با اسراییل است را نابودي انقلاب و مقاومت نمي‌ناميد، ولي هنگامی که قرار باشد، ايران نسبت به موضوعي تفاهم كند، بايد پيشاپيش آن را محكوم كرد؟ براي تفاهم نه نيازي به عقب‌نشيني است و نه نيازي به كوتاه آمدن از اصول و منافع كشور و نه نيازي به كرنش است. مگر 598 را نپذيرفتيم؟ آیا انقلاب نابود شد، اقدامی كه به خوردن جام زهر هم تعبير شد. مگر كشورهاي دنيا که با دوست و دشمن معاهده و توافقنامه امضا، و امتيازاتي را رد و بدل مي‌كنند، نابود مي‌شوند؟ اتفاقاً در مورد ايالات متحده آمريكا هم، پس از انقلاب تجربه‌هايي در اين زمينه داشته‌ايم، از قرارداد الجزاير بگيريد تا توافقات درباره افغانستان. وارد شدن به اين فرآيندها لزوماً به معناي ناديده گرفتن منافع كشور نيست، بلکه بر عکس ورود در اين فرآيندها يكي از مهم‌ترين شيوه‌هاي تأمين اين منافع است، و فقط كساني كه اعتماد به‌نفس كافي ندارند از ورود به آن مي‌ترسند. گمان نمي‌كنم كساني كه پيشنهاد وارد شدن به اين فرآيند را مي‌دهند (حتي از ميان اصولگرايان)، طرفدار كرنش و ضعف و زبوني در برابر غرب باشند.

4ـ نويسنده، در مطلب خود با تلويح به يك نكته مهم و درست اشاره مي‌كند، و اينكه مسأله ما و مشكلات جامعه ما ناشي از تحريم‌ها نيست، يا حداقل اينكه تحريم‌ها اين مقدار كه در ذهن عده‌اي هست تأثير نداشته است. اين ادعا از يك جهت مي‌تواند درست و از سوي ديگر غلط باشد. براي درك بهتر موضوع از مثال استفاده مي‌كنم. در يك محيط آلوده به ميكروب، افراد قوي بيمار نمي‌شوند ولي افراد ضعيف به سرعت بيمار مي‌شوند. ميكروب به بدن هر دو وارد مي‌شود ولي بدن افراد قوي پادزهر آن را توليد كرده و بر ميكروب فايق مي‌آيد و به نوعي واكسينه‌تر هم مي‌شود، ولي افراد ضعيف از پا درمي‌آيند. تحريم هم همين گونه است. جامعه و اقتصادي كه قوي باشد، از پس تحريم برمي‌آيد و حتي آن را به پله‌ای برای پيشرفت تبديل مي‌كند ولي جامعه و مديريت ضعيف به زانو درمي‌آيد. حال اگر به هر دليلي فردِ ضعيف، به ميكروب آلوده شود، نبايد از آلودگي بيشتر او استقبال كرد، حداقل بايد محيط را ابتدا عاري از ميكروب، و سپس او را تقويت كرد تا پس از آن در برابر ميكروب مقاومت كند. مشكل امروز جامعه ما اين است كه تحريم به خودي خود نمي‌توانسته جامعه را دچار مشكلات وسيع و متعدد كند، ولي چون مديريت اقتصادي و اجتماعي، ضعيف بود، اين تحريم‌ها، تأثيرات گسترده‌اي داشت و من معتقدم كه تحريم‌كنندگان متوجه اين نكته بودند و الا هيچگاه اقدام به تحريم نمي‌كردند. وقتي كه در طي 6 سال با درآمد 600 ميليارد دلاري، فقط 300 هزار شغل دايم در كشور اضافه شده باشد، به معناي آن است كه مديريت اقتصادي زير صفر بوده است، و تحريم در چنين فضايي كار خود را خواهد كرد. حال بايد ديد كه آيا مي‌توان در فضاي تحريم، به ترميم و تقويت اين مديريت پرداخت، به نحوي كه از پس اثرات سوء ميكروب تحريم برآيد؟ اگر پاسخ نويسنده مثبت است، طبعاً دلایل خود را شرح هم خواهد داد، در غير اين صورت نبايد توصیه‌هایی کند که به خوراندن جام زهر منجر می‌شود.

منبع : اعتماد 27-9-1391

 

نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز...
ما را در سایت نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز دنبال می کنید

برچسب : کیهان ,انتقاد ,عباس عبدی , نویسنده : سردبیر نیک نیوز nick بازدید : 378 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1391 ساعت: 0:36