روزنامه اعتماد منتشر کرد :بررسي مفهوم ترس بين جوانان, اين همه واهمه از چي؟

ساخت وبلاگ

 

بررسي مفهوم ترس بين جوانان
 
اين همه واهمه از چي؟
 



بررسي مفهوم ترس در ايران

گپي پيرامون ترس هاي نسل جوان

ترس يا افسانه 21 دسامبر؟
 
 
 

 

گپي پيرامون ترس‌هاي اين نسل
 
سايه ترس
 
ترس اين روزها يكي از اركان زندگي ما شده، انگار كه به روح‌مان ميخ شده و جداشدني نيست، در هر زمينه‌يي كه فعاليت كنيم از يكسري مسائل مي‌ترسيم، از شروع يك فعاليت، از قدم گذاشتن در يك راه، از اعتراض به مساله‌يي كه آزارمان مي‌دهد، از آينده‌يي كه هر چه تلاش مي‌كنيم نمي‌توانيم تصوري از آن در ذهن‌مان ايجاد كنيم، از فرداهاي نيامده، از امروزي كه با سرعتي عجيب در حال گذر است، از خودمان، عادت‌هايمان، شخصيتي كه در حال نهادينه شدن در وجودمان است، از تحصيل، از اشتغال، از... اين روزها شايد بعضي ترس‌ها را نبينيم اما آنها با ما هستند، گاهي منع‌مان مي‌كنند از انجام يك كار، مي‌ترسيم از قضاوت‌ها، از شكست‌ها، از عواقبي كه از آن آگاه نيستيم. اين ترس‌ها و آسيب‌هايي كه گاهي هر كدام از ما از اين ترس‌ها در زندگي تجربه كرده‌ايم، شد سوژه اين هفته نسل چهارمي‌‌ها، شايد اين ترس‌ها به نوعي درد مشترك همه ما باشد، و پرداختن به آن يكي از مسائلي كه مغفول مانده است.

دكتر گلناز صراف را به عنوان يك روانشناس به دفتر روزنامه دعوت كرديم، در يك جلسه پرسش و پاسخ دو ساعته، ما از ترس‌هاي كوچك و بزرگ‌مان گفتيم و دكتر صراف اين ترس‌ها را بررسي كردند، دانستيم كه بعضي از ترس‌هايمان يك اضطراب كهنه است كه هميشه همراهي مان مي‌كند. بعضي ترس‌ها هم ناگزير به ما تحميل شده، و انگار جز تحمل و كنار آمدن با اين ترس‌ها راهي وجود ندارد. اما بعضي ترس‌ها را مي‌شود كنار گذاشت. گفت‌وگوي نسل چهارمي‌ها با يك روانشناس را درباره ترس بخوانيد.

حاضرين در جلسه: حبيبه 19 ساله-دانشجوي علوم سياسي، امير حسين 19 ساله-دانشجوي علوم سياسي، حسين23 ساله-دانشجوي حسابداري



آينده، يك ابهام ترسناك


دكتر صراف: بهتر است ما يك تعريف از ترس داشته باشيم بعد ببينيم كه شما هركدام چه ترس‌هايي داريد. ترس يك واكنش است، واكنشي كه انسان‌ها به طور طبيعي به خطر‌هاي بيروني نشان مي‌دهند، بعضي ترس‌ها با انسان متولد مي‌شود، مانند ترس از مرگ و ترس از ترك شدن توسط ديگران، بعضي از ترس‌ها هم اكتسابي است، و بر حسب شرايط به وجود مي‌آيد، مثل ترس از حيوانات، يا ترس از تاريكي. ترس يكي از احساسات بنيادين آدم‌هاست، مثل خشم، شادي، غم. حالا شما درباره ترس‌هايتان بگوييد تا ببينيم كه ريشه هر كدام چيست و چطور بايد با اين ترس‌ها برخورد كرد؟

حبيبه: من هميشه از آينده مي‌ترسم. اينكه چه اتفاقي قرار است برايم رخ دهد.

دكتر صراف: دليل اين ترس را مي‌داني؟

حبيبه: آينده براي من يك چيز مبهم است. مدام با خودم مي‌گويم كه نكند فلان اتفاق بيفتد. اغلب وقتي اين فكر را مي‌كنم، آن اتفاق ناگوار هم برايم رخ مي‌دهد.

دكتر صراف: پس شما بيشتر اضطراب داريد. اضطراب با ترس متفاوت است. ترس يك مساله عيني است اما اضطراب مساله‌يي است مبهم. ترس ممكن است ريشه‌يي در اضطراب داشته باشد اما صد در صد نيست. پس شما مضطرب هستيد. مثلا من بيماري دارم كه از پر مرغ مي‌ترسد. يا سوسك، تاريكي، بلندي. به اينها ترس اطلاق مي‌شود. به دليل اينكه از يك منشأ بيروني و عيني ناشي مي‌شود. اضطراب يك منشأ دروني دارد.

حبيبه: گاهي آدم مي‌خواهد بعضي راه‌ها را تجربه كند اما از اينكه اين راه درست است يا نه، مي‌ترسد، اينكه انتخاب درستي دارد يا نه. اين هم بخشي از همان ترس از آينده است.

دكتر صراف: اين هم راه‌حل دارد، دنياي ما دنياي اطلاعات است، شما مي‌توانيد قبل از هر تصميم‌گيري در هر موردي، اطلاعات خودتان را افزايش دهيد، با اطلاعات درست، درصد خطاي شما در انتخاب‌تان پايين مي‌آيد، در مرحله بعد بايد اعتماد به نفس‌تان را بالا ببريد و آماده باشيد براي مواجه شدن با مشكلات احتمالي، اگر اعتماد به نفس داشته باشيد، توانايي‌هايتان را بهتر براي حل مشكلات به كار مي‌گيريد.

شجاعت در جمع، ترس در خفا

دكتر صراف:اميرحسين شما چه ترسي داريد؟

اميرحسين: من از سگ ولگرد مي‌ترسم.

دكتر صراف: فقط از سگ ولگرد مي‌ترسي يا مثلا اگر يك سگ پودل هم اينجا باشد از آن هم مي‌ترسي؟

امير حسين: من كلا با حيوانات ميانه خوبي ندارم. اما از سگ ولگرد مي‌ترسم.

دكتر صراف: خاطره بدي از سگ ولگرد داري؟ سگي به تو حمله كرده باشد يا تو را گاز گرفته باشد؟ آيا صداي پارس سگ هم تو را مي‌ترساند؟


اميرحسين: يك بار با صداي پارس يك سگ ولگرد از خواب پريدم، نمي‌دانم صدا از كجا مي‌آمد اما به‌شدت ضربان قلبم بالا رفته بود.

دكتر صراف: اگر تنها باشي يك سگ به تو حمله كند خودت فرار مي‌كني يا سعي مي‌كني سگ را فراري دهي؟ اگر در كنار دوستانت باشي چطور؟

امير حسين: اگر تنها باشم فرار مي‌كنم، اما اگر دوستانم باشند نه.

دكتر صراف: اينكه در جمع دوستانت فرار نمي‌كني به دليل ترس از قضاوت دوستانت است يا اينكه احساس امنيت مي‌كني؟

امير حسين: نمي‌خواهم كسي بداند من از سگ ولگرد مي‌ترسم.

دكتر صراف: بهايي كه ما براي ترس‌هايمان مي‌دهيم در بعضي مواقع ممكن است فردي باشد، تمسخر توسط ديگران، يا بر چسب ترسو زدن به ما توسط دوستان‌مان، اما طبق آماري كه در امريكا منتشر شده ترس شهروندان براي دولت سالانه 42 ميليارد دلار هزينه دارد. بعضي از ترس‌هاي ما مانع پيشرفت يك كار مي‌شود، بعضي ترس‌ها ما را از حضور در محافل خاصي دور مي‌كند، بعضي ترس‌ها مانع ما مي‌شوند از حضور در يك جلسه يا نشان دادن يك عكس‌العمل در قبال يك اتفاق و اينها همه تبعاتي دارد كه ممكن است خسارتي اجتماعي به دنبال داشته باشد. ترس از حيوانات ريشه در ميليون‌ها سال پيش دارد. در نهاد همه آدم‌ها وجود دارد. ولي شدت و ضعف دارد. يك نفر مي‌آيد براي حمايت از سگ‌ها كمپين راه مي‌اندازد و ديگري مانند اميرحسين اصلا با سگ ميانه‌يي ندارد.



درمان ترس

دكتر صراف: برويم سراغ حسين، شما از چه چيزي مي‌ترسيد؟


حسين: من هم مثل حبيبه به‌شدت از آينده مي‌ترسم، از ابهامي كه دارد، از اينكه نمي‌توانم تصور كنم چه اتفاقي برايم مي‌افتد. كه پاسخ سوالم را گرفتم. اما سوال اصلي من اين است كه وقتي ما از مساله‌يي ترس داريم چه اتفاقي برايمان مي‌افتد؟

دكتر صراف: وقتي كه ما از مساله يا پديده‌يي ترس داريم و ترس را تجربه مي‌كنيم، آدرنالين در خون ما به‌شدت بالا مي‌رود، در نتيجه بالا رفتن ميزان آدرنالين ضربان قلب بالا مي‌رود، و در نتيجه فشار خون بالا مي‌رود، و اين فشار خون بالا روي جداره عروق تاثير مي‌گذارد و در بعضي مواقع باعث خونريزي و در موارد خيلي حاد باعث خونريزي‌هاي مغزي مي‌شود كه درنتيجه پارگي عروق در اثر بالا بودن فشار خون اتفاق مي‌افتد. در نتيجه مي‌بينيم كه ترس اثراتي هم روي جسم ما مي‌گذارد، كه ممكن است جبران‌ناپذير باشد. اگر ترس در وجود ما بماند در آينده خطرناك است، تمام عوامل روحي و رواني كه منجر به ترس مي‌شود با تمرين و كار كردن روي رفتار و عادت‌ها رفع مي‌شوند. اما گفتن جملات مثبت و اينكه بگوييم من شجاع هستم، من از اين مورد ترسي ندارم كافي نيست.



چه عواملي روي ايجاد ترس تاثير دارند؟


ترس‌ها با وضعيت مالي و ميزان تحصيلات و جنسيت فرد هيچ ارتباطي ندارد، اما معمولا با سن افراد رابطه مستقيم دارد، كودكان ترس‌هاي بيشتري دارند اما در بزرگسالي با افزايش دانش خود در زمينه‌هاي مختلف ممكن است نوع ترس‌ها تغيير كند و كمتر شود.



چطور مي‌شود ترس را درمان كرد؟

دكتر صراف: از بين بردن ترس در يك فرد از درمان تمام بيماري‌هاي روحي رواني آسان‌تر است. به طور مثال درمان اضطراب به اندازه درمان ترس آسان نيست. چون عوامل ترس عوامل عيني هستند. تمام ترس‌ها از سن 5 سالگي تا نوجواني شكل مي‌گيرد. جز دو شكل از ترس كه در ژن همه افراد وجود دارد، ترس از ترك شدن و ترس از مرگ. يك دفعه با ترس خود مقابله كنيد. بياييم ترس‌مان را خرد كنيم و بعد ببينيم كه اين ترس چيزي نيست. يكي از تمرين‌هايي كه مي‌شود انجام داد اين است كه تنفس شكمي يا ديافراگمي انجام دهيم. يعني وقتي نفس مي‌كشيم شكم‌مان حركت كند نه قفسه سينه. در اين شكل تنفس كه تنفس كاملي هم هست، اكسيژن كافي به بدن‌مان مي‌رسد. در نتيجه مي‌توانيم آرامش بيشتري داشته باشيم. كساني كه اضطراب دارند تنفس‌شان كامل نيست. يكي ديگر از چيزهايي كه ترس را از بين مي‌برد داروها هستند كه من اين راه را توصيه نمي‌كنم. چون اين داروها، براي درمان اضطراب هستند و زندگي آدم را مختل مي‌كنند. اين تمرين كه مدام با خود بگوييد: من نمي‌ترسم، من شجاع هستم راه درمان ترس نيست، با اين تمرين به هيچ چيزي نمي‌رسيد. تنها با ترس بايد مقابله كنيد.



ترس‌هاي اجتماعي

اين ترس‌هايي كه بررسي شد غالبا ترس‌هاي فردي بودند، اما بعضي ترس‌ها بازتاب اجتماعي دارند، به طور مثال ترس از قضاوت، يا ترس از شروع يك كار به عنوان نخستين نفر، اين ترس‌ها گاهي در سطح جامعه باعث به انفعال كشيده شدن افراد مي‌شود، با اين ترس‌ها چطور بايد مقابله كرد و آنها را شناخت؟


متاسفانه ما عادت داريم به راحتي ديگران را قضاوت كنيم، اما هميشه از قضاوت شدن مي‌ترسيم. بعضي ترس‌ها ريشه در اين دارد كه آدم‌ها مي‌ترسند مورد تاييد ديگران نباشند، گاهي ما از سخنراني كردن مي‌ترسيم، به اين دليل كه مي‌ترسيم اطلاعات مخاطبان ما از ما بيشتر باشد و به اشتباه مساله‌يي را مطرح كنيم، در صورتي كه مي‌توان با بالا بردن اطلاعات و اعتماد به نفس با شجاعت اين كار را انجام داد و در صورت بروز اشتباه باز هم با شجاعت عذرخواهي كرد. اين ترس‌هاي اجتماعي كم‌كم باعث به انزوا كشيده شدن فرد مي‌شود. بعضي از ترس‌هاي ما فوبيا هستند.



بعضي آدم‌ها از ترس‌شان نسبت به آينده به طالع‌بيني و فال‌بيني پناه مي‌برند، به كف‌بيني و اين خرافات كه معمولا ريشه علمي هم ندارد. به نظر شما اين راه براي از بين بردن اين ترس راه مناسبي است؟

درباره كف‌بيني من يك سوال از شما مي‌پرسم، كساني كه به اقتضاي شغل‌شان با اسيد سر و كار دارند، به مرور زمان خطوط كف دست‌شان از بين مي‌رود، چه سرنوشتي دارند؟ با خواندن يكسري خطوط در كف دست فرد نمي‌توان به طور قطع و يقين درباره زندگي و سرنوشت كسي پيش‌بيني انجام داد. اما اين پديده مختص ايران نيست، در تمام دنيا كتاب‌هاي طالع بيني پر فروش‌ترين كتاب‌ها هستند، كه شايد بتوان گفت يكي از دلايل استقبال مردم از اين نوع كتاب‌ها و كتاب‌هايي كه به شكلي از آينده حرف مي‌زنند، همين ترس از آينده باشد، و ابهامي كه دارد، تمايلي كه مردم به فال بيني دارند هم از همين ناآگاهي نسبت به آينده نشات مي‌گيرد. اما همان‌طور كه گفتيد چون منشا علمي ندارد خيلي قابل استناد نيست.



بعضي ترس‌ها تعداد زيادي از افراد جامعه را درگير مي‌كند، مخصوصا ترس‌هايي كه در چند سال اخير ما تجربه مي‌كنيم، اين ترس‌ها در چه دسته‌بندي‌اي قرار مي‌گيرد؟


اين ترس‌ها ترس‌هاي اجتماعي هستند كه افراد را در سطوح مختلف تحت تاثير قرار مي‌دهند، راه‌حل كنار گذاشتن اين ترس‌ها هم اين است كه متعادل باشيد، در عين حال مي‌توانيد بي‌تفاوت نباشيد. اما هميشه به ياد داشته باشيد كه باران كم و آرام هوا را لطيف مي‌كند، گاهي تند روي باعث تخريب است، مثل باران شديد كه سيل را به همراه دارد. رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود، روهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود. گاهي براي از بين رفتن بعضي ترس‌ها بايد مساله را به زمان سپرد.

ترس‌هايمان را ديديم، با آنها مواجه شديم، تحليل‌شان كرديم، و به نتايجي هم رسيديم، ترس‌هايي كه گاهي اوقات زندگي‌مان را مختل مي‌كنند، براي فرار از مواجه شدن با يك عده افراد ممكن است راه خود را دور كنيم، چند ايستگاه پياده‌روي كنيم، ديرتر به كلاس يا قرار كاري مان برسيم. گاهي ممكن است به دليل ترسي موهوم در جايي حاضر نشويم، موقعيتي را از دست بدهيم، يك موفقيت بزرگ را به يك ترس كوچك ببازيم. گاهي ممكن است حرفي را كه به آن معتقديم و درست هم هست، از ترس قضاوت شدن توسط ديگران بر زبان نياوريم. هميشه اين ترس‌ها با ما هستند، سايه به سايه، انگار تا ما رهايشان نكنيم آنها ما را رها نمي‌كنند. انگار از همان روز اول مدرسه كه از ورود به مدرسه مي‌ترسيديم، از همان زماني كه از تنهايي مي‌ترسيديم با ما بوده‌اند، با ما زندگي كرده‌اند. مثل يك آتش تند كه از يك بخاري نفتي شروع مي‌شود، تمام زندگي‌مان را گرفته‌اند و اگر خاموش‌شان نكنيم خيلي از سرمايه هايمان را از دست خواهيم داد. پس بهتر آنكه اين ترس‌ها را خاموش كنيم، با يك مقابله شجاعانه با موقعيت‌هاي ترس آور در زندگي.
نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز...
ما را در سایت نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز دنبال می کنید

برچسب : ترس ,جوانان ,اجتماعی ,یاس , نویسنده : سردبیر نیک نیوز nick بازدید : 449 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1391 ساعت: 6:11