شب یلدا مبارک باد

ساخت وبلاگ

 

در شب يلدا
 
ما همه خوابيم
 
|باران كوثري|

حتما حكايت آن جوجه گنجشك را شنيده‌ايد كه فكر مي‌كرد با پاهايش آسمان را نگه داشته. من آن جوجه گنجشك بودم. از شب و خواب مي‌ترسيدم و فكر مي كردم اگر چشمانم را ببندم آسمان

مي افتد و جهان به هم مي ريزد. بيدار مي‌نشستم منتظر صبح كه همه بيدار شوند و با هم دنيا را نجات دهيم! بچه بودم و پر از توهماتي كه از مغزم بزرگ‌تر بودند و از سر كوچكم بيرون مي‌زدند. اما شب‌هاي يلدا فرق مي كرد. همه بي‌اصرار من بيدار مي‌نشستند تا صبح. ترسي نبود از تنهايي و تاريكي و شب پر بود از شور و بيداري و حرف و انار. چه سرخوش بودم من شب‌هاي يلدا! يادش به خير !

اما اين روزها، شب‌ها بهترند. شب‌ها كه همه‌چيز آرام و ساكن و ساكت است. شب‌ها كه كسي حرفي نمي زند، چيزي نمي‌نويسد، فيلمي نمي‌سازد، قلم نمي‌زند، تئاتر بر صحنه نمي برد، آواز نمي‌خواند. شب‌ها كه خاموش و آرامند و ما همه خوابيم و فراموشكار، نه حركتي، هيچي...

مرا ببخشيد كه امسال مثل زهرمار تلخم. حالم خوش نيست. و از انار و هندوانه و سرخوشي خبري نيست. تنها دلخوشي‌ام اين است كه امشب طولاني‌تر است و بيشتر مي‌خوابم. اين روزها شب‌ها بهترند، شب‌هاي طولاني‌تر بهتر... اين روزها من فقط خوابم مي‌آيد. به اندازه همه آن شب هاي بيداري خوابم مي‌آيد. مرا از شب‌نشيني معاف كنيد، امسال من مي خوابم. شب يلدايتان بخير !
 
 
 
 
 
شب يلدا در روزگار امروز
 
|الناز انصاري| طولاني‌ترين نبرد تاريكي و نور، امسال به يمن شايعه پايان جهان، كند‌تر از سال‌هاي پيش خواهد گذشت. هراس نياكان ما از پايان جهان در شب يلدا، دوباره رنگ مي‌گيرد. آفتاب كه بدمد مردم كره زمين نفسي به راحتي مي‌كشند كه به خير گذشت. ايمان به پايان شب سيه، شب‌زنده‌داران را هوشيار نگه مي‌دارد.
 
 
 
 
 
يلدا با بوي مادر
 
|حميدرضا صدر |

كارشناس فوتبال


اگر بگويم امسال بعد از مدت‌ها براي شب يلدا خوشحالم و هيجان دارم، دروغ نگفته‌ام. يلداي امسال برايم با بوي مادر و حال و هواي خانه مادرم خواهد گذشت. تمام سال‌هايي كه مادرم خارج از كشور بود هيچ‌كدام از مراسم سنتي به نظرم مراسم جالبي نبود. امسال به يمن حضور مادرم يلدا بعد از سال‌ها بوي گذشته مي‌گيرد. مادرم يك مادر سنتي ايراني است كه مراسمي مثل شب يلدا را با چنان سليقه‌يي برگزار مي‌كند كه انگار از قرن‌ها پيش اين كار را انجام مي‌داده است. سال‌هاست كوله‌بارم را از اين خانه جمع كرده‌ام تا به خيال خود، زندگي مستقلم را داشته باشم. ازدواج كرده‌ام و مثل هر آدم متاهلي به هر حال خانه‌يي دارم. اما هنوز وقتي مي‌گويم «خانه» مادرم را در آن خانه قديمي‌مان مي‌بينم و خانه هميشه يعني خانه او. او كه باشد خانه، خانه است. همه دور هم هستيم و چه يلدا باشد چه شبي بي‌مناسبت، آن شب شب خانه و شب ما خواهد بود. خانه‌يي كه به آن تعلق خاطر و خاطره بيشتري دارم، امسال با بوي مادرم و با هواي خانه مادرم خواهد گذشت و اين، يلداي امسال مرا متفاوت از سال‌هاي پيش خواهد كرد.
 
 
 
 
 
شب عزيز يلدا
 
|پژمان بازغي |

بازيگر

شب يلدا يكي از بهترين سنت‌هاي ايراني است كه هميشه اين شب و آيين‌هايش را دوست داشتم. از خواندن اشعار حافظ گرفته تا خوردن آجيل و دور هم بودن فاميل و دوستان، از اين شب برايم ده‌ها شب خاطره‌انگيز به ياد مانده است. سال‌ها از آن هيجان كودكانه براي خوردن خوراكي‌ها و خنديدن و گپ زدن گذشته است، اما هنوز اين شب برايم شب دلچسبي است. حالا اين شب نه تنها خاطره كودكي را برايم زنده مي‌كند كه تبديل به يكي از عزيزترين شب‌هاي زندگي من شده كه هر كاري هم كه داشته باشم از آن مي‌گذرم و به مراسم يلدا مي‌رسم. يلدا سالروز ازدواج من است و خوشحالم كه مراسم شادي ما براي اين شب با مراسم كهن يلدا يكي شده. زندگي‌ها تغيير كرده و شايد اگر عكسي از شب‌هاي يلداي امروزي‌مان بگيريم هيچ شباهتي به عكسي در 50 سال پيش نداشته باشد. نه كرسي هست نه آن جمعيت عظيم خانواده. اما هنوز چيزي‌هايي مانده كه مي‌توانيم حفظ كنيم. يلدا مهم‌ترين شب زندگي من است كه در آن چشم بر سختي كار، مصائب ترافيك و هر برنامه روزمره‌يي مي‌بندم تا در اين شب كنار خانواده و دوستانم باشم. يلدا را جدي بگيريد. يلدا زيباترين سنت ما است.
 
 
 
 
 
رنده كردن پياز
 
| سروش صحت|

به راننده تاكسي نگاه كردم و با خودم فكر كردم «چند سالشه؟... 65... 70... شايدم 75». بعد فكر كردم «برايش سخت نيست كه با اين سن و سال از صبح تا شب پشت فرمان بنشيند؟». پرسيدم «رانندگي براتون سخت نيست؟»

راننده گفت: «تو خونه نمي‌تونم بشينم... بند نمي‌شم... هيچ جا بند نمي‌شم... همه‌اش بايد بچرخم». پرسيدم «چرا بند نمي‌شيد؟»

راننده گفت: «فكر و خيال... وقتي پشت فرمون هم هستم فكر و خيال هست ولي كمتر اذيتم مي‌كنه». گفتم «ببخشيد فضولي مي‌كنم مي‌شه بپرسم به چي فكر مي‌كنيد؟» راننده گفت «به عشق‌ام.» گفتم «زن‌تون؟» راننده گفت «نه، عشق‌ام».

به راننده دقيق نگاه كردم، مي‌خواستم ببينم شوخي مي‌كند يا جدي مي‌گويد، شوخي نمي‌كرد. راننده 70 سال را شيرين داشت.

او هم به من نگاه كرد و گفت «جوان كه بودم حرفشو نمي‌زدم ولي حالا ديگه اشكالي نداره... تشت ما از بوم افتاده». پرسيدم «زنده‌ان؟» راننده جواب نداد. پرسيدم «كجان؟... ازشون خبر دارين؟»

راننده باز هم جواب نداد فقط گفت «تو خونه گفتم پياز رنده كردن هميشه با من باشه؛ هم سبك مي‌شم... هم پياز رنده مي‌شه... هم... بالاخره ما ديگه پيرمرد شديم اون موقع‌ها رسم نبود مردا گريه كنن.»
 
 
 

 

 
 
آرزوي زمستاني
 
|سيداحمد محيط طباطبايي|

ايرانيان از بحث كوچ نشيني تا به امروز بر حول يا نقطه‌يي كه آن را سفره مي‌نامند، گرد هم مي‌آيند. به عبارتي سفره محل تجميع همه اجتماعات ايراني از گذشته تا به امروز بوده است. از خانواده تا كل يك خاندان و از خاندان تا تمامي اعضاي يك ايل و يك ملت همگي بر گرد يك سفره جمع مي‌شدند. اين سفره نه تنها محل تناول غذا و تعامل افراد با يكديگر بود بلكه خود بخشي از آيين و سنت‌هاي كهن ما ايرانيان به شمار مي‌آيد. در آغاز سال سفره نوروز را پهن مي‌كنيم و به وقت عروسي و ازدواج گرد سفره عقد جمع مي‌شويم و در موقع مصيبت و عزا سفره مخصوص آن را مي‌گسترانيم. براي برآوردن آرزوها و آمال‌مان انواع سفره‌هاي نذري را پهن مي‌كنيم تا شفاي بيمار يا رسيدن به نيتي كه داريم برآورده شود. يكي از اين سفره‌ها كه در پايان پاييز و آغاز زمستان به محلي جهت گردآمدن ما ايرانيان تبديل شده است سفره شب يلداست. سفره‌يي كه اجزاي تشكيل‌دهنده آن روايت‌گر گذشته دور يك ملت تا به امروز است. يلدا به معني تولد و ميلاد است. طولاني‌ترين شب سال در نيمكره شمالي، از ديدگاه اقوام آريايي ساكن در آن زماني مقدس به شمار مي‌آمد. فرارسيدن روز در پس اين شب و تابيدن نخستين اشعه‌هاي آفتاب به مردمان گذشته دور گرمايي به زندگي در زمستان مي‌بخشيد و اين طلوع را تولد مهر، ايزد بزرگ آرياييان مي‌دانستند. زيرا از آن لحظه به بعد روز شروع به طولاني شدن مي‌كرد. جالب توجه است كه معادل اين شب در نيمكره جنوبي نشان‌دهنده طولاني‌ترين روز است كه باز به نوعي همين معنا را براي مردمان آن ديار القا مي‌كند و آن را مرتبط با خداي آفتاب خويش مي‌دانستند. در سفره‌هاي ايراني هميشه شاهد بعضي از پديده‌ها هستيم همانند دانه‌هاي نباتي كه به نشانه شكرانه و سپاس از خداوند كه به بهانه بركتي كه به اين سفره داده است قرار مي‌گرفت. به اين دانه‌ها آجيل شيرين يا مشكل گشا يا همان لرگ سنتي گفته مي‌شود. ميوه‌هايي كه تا اين زمان همچنان باقي است يا متعلق به پاييز است همچون انار و ازگيل در سفره قرار مي‌گيرند و آخرين هندوانه‌ها و انگور كه به انواع مختلف و شيوه‌هاي گوناگون در فضاهاي خاص نگهداري شده‌اند در سفره مي‌آيند. بنا بر روايتي ميوه‌هاي سرخ رنگ نشانه گرماي آتشين است و از اجزاي تشكيل‌دهنده سفره همچون هندوانه و انار محسوب مي‌شود. گندم همچون همه سفره‌هاي ايراني حضوري قطعي دارد. گندم به صورت رشته‌هاي باريك در قالبش رشته يا رشته پلو و نظاير آن يا به شكل نان سرخ شده در گوشه سفره قرار مي‌گيرد. خانواده سعي مي‌كنند در گرد اين سفره با صحبت كردن يا به جا آوردن انواع رسوم مختلف بيدار بوده تا تابش آفتاب را شاهد باشند تا اين شب طولاني را به بهترين شيوه و زماني براي نزديكي دل‌ها به يكديگر بدل و هدف اصلي آن را كه همان وفاق و يگانگي است حاصل كنند. حال در اين شب بزرگ‌ترها به صحبت پرداخته يا با تفال به حافظ باعث گرماي اين اجتماع مي‌شوند. يلدا در فرهنگ‌هاي ديگر نيز جايگاه خودرا داراست. همين شب در تقويم ميلادي زادروز پيامبر عيسويان است و جالب است كه سال ميلادي با پسوند A.D كه مخفف لغت لاتيني است به معناي «سرور ما» همراه است. در اقصي نقاط ايران رسوم مختلفي جهت برگزاري اين شب بنا بر موقعيت اقليمي و وجوه مختلف آن همچون محصولات گوناگون وجود دارد. به‌طور مثال در همدان فال كوزه گرفته مي‌شود يا در شيراز رنگينك و... محصول ويژه شان در سفره به شكرانه و سپاس از خداوند قرار مي‌گيرد. باشد كه يلدا را به زماني و موقعيتي به جهت نزديكي و وفاق ملي تبديل كنيم تا در كنار اين سفره همه ايرانيان و همه اين فرهنگ تاريخي به هم نزديك‌تر و يكدل‌تر شوند و آرزوي زمستاني كه گرماي آن را دل‌هاي ما تشكيل مي‌دهد براين ملت بگذرانيم تا دوباره بهار و نوروز فرا رسد.
نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز...
ما را در سایت نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز دنبال می کنید

برچسب : یلدا , نویسنده : سردبیر نیک نیوز nick بازدید : 316 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1391 ساعت: 15:30