مقالات و نوشته های اعتماد در سوگ هنرمند فقید
همایون خرم استاد موسیقی ایران
همايون خرم، موسيقيدان و آهنگ ساز سرشناس ايراني |
سرانجام موسيقي مرگ را نواخت |
|
|
روز گذشته موسيقي ايران روز غمانگيزي را پشت سر گذاشت. همايون خرم استاد مسلم تصنيفسازي و محمد بيگلريپور، هنرمند پيشكسوت عرصه موسيقي و رهبر اركستر سمفونيك صدا و سيماي جمهوري اسلامي بدورد حيات گفتند. همايون خرم شاگرد معظم ابوالحسن صبا كه از دهه 30 تا اواخر دهه 50 با نظم حيرتانگيز مشغول آهنگسازي بود، با شايستگي بخش عمده از حافظه موسيقايي عموم مردم ايران را تصاحب كرد. كمتر ايرانياي هست كه با شنيدن ملودي قطعه «غوغاي ستارگان» شعر «امشب در سر شوري دارم...» را زمزمه نكند. خرم از اين قبيل آثار بسيار دارد. در مصاحبهيي كه چند ماه پيش با روزنامه اعتماد انجام داده بود از ضرورت مورد پسند واقع شدن از جانب خواص و عوام به طور توامان ياد كرد، و همايون خرم به اين مهم به شايستگي دست پيدا كرده بود. خرم به طور عجيبي شاگرد وفادار ابوالحسن صبا بود. تا آخرين مصاحبههايش اين حس را بروز ميداد. او 10 سال بيشتر نداشت كه در سال 1319 به محضر صبا رفت و آموختن رديف را آغاز كرد. هنوز 15 ساله نشده بود كه به امر ابوالحسن صبا براي تكنوازي به راديو رفت. او مراتب آموزشي را به طور كامل نزد صبا طي كرد اما چيزي كه او را بيش از هر چيزي وامدار صبا ميكند، شناخت فلسفه رديف از استاد فقيدش بود. خرم به گفته خودش پس از تكميل آموختههايش در رديف، ماهها نزد صبا ميرفته و «حكمت موسيقي ايراني» را گوشه به گوشه فرا ميگرفته است و به همين خاطر است كه آثاري متعدد مثلا در مخالف سه گاه دارد. او از صبا آموخته بود كه بايد در گوشه گوشه دستگاهها تامل كند و به انديشهيي كه در پس پديد آمدن اين ساختار است، دست پيدا كند. همايون خرم از نسل آهنگسازاني بود كه حافظه جمعي موسيقي ايرانيان امروز خلأشان را بسيار احساس ميكند؛ ملوديهايي براي كوچه و بازار كه عمق هم داشته باشند. مرگ خرم پايان يكي ديگر از افسانههاي باقي مانده از عصر طلايي موسيقي ايراني است كه با گلها به اوج خود رسيد و متاسفانه تاكنون چنين فروغي در موسيقي ايران تكرار نشده است. روزنامه اعتماد فقدان اين هنرمند فقيد را به جامعه موسيقي ايران تسليت ميگويد. |
به ياد روزهاي گذشته |
|
|
|
| ميلاد كيايي| آشنايي من و همايون خرم به سال 1349 بازمي?گردد، زماني كه 16 ساله بودم؛ محصلي كه در مسابقات موسيقي برگزار شده از طرف وزارت فرهنگ و هنر و وزارت آموزش و پرورش، در سراسر كشور رتبه اول را به دست آورده بودم و در ضيافتي مورد لطف و تشويق همايون خرم قرار گرفتم... از آنجا آشنايي من با او آغاز شد. جلسهيي را در سال 1341 و 1342 به خاطر دارم؛ زماني كه نوجوان بودم و به دليل موقعيت زندهياد برادرم ايرج كيايي در جلسات هنرمندان آن زمان شركت ميكردم و صحبت مدال دادن به هنرمندان مطرح بود؛ مدالهاي برنز، نقره و طلا و به برخي هم لوح ميدادند. مشير همايون شهردار رياست سني شوراي موسيقي را برعهده داشت و زندهياد حسينعلي ملاح هم رياست فني شوراي موسيقي راديو را عهدهدار بود؛ آن زمان يك ايران بود و يك راديو كه روي همه مخاطبان تاثير ميگذاشت. به عنوان جوانترين فرد در جلسات حاضر ميشدم و سال 42 بود كه صحبت اعطاي مدال به استاد علي تجويدي و همايون خرم مطرح شد، جمعبندي آرا چنين بود كه هر دو شايسته مدال طلا هستند. اما نتيجه جالب بود؛ استاد علي تجويدي مدال طلا گرفت و همايون خرم مدال پلاتين كه همان طلاي سفيد است. ارتباط من و او سالهاي بعد از انقلاب بيشتر شد. جلساتي به همت شاهرخ نادري از تهيهكنندگان قدرتمند و بانفوذ راديو با حضور هنرمندان قديم برگزار ميشد كه اين جلسات فرصتي براي ديدار تازه كردن هنرمندان با يكديگر بود. ماهي يكبار اين جلسات در مكانهاي عمومي و اماكن خصوصي برگزار ميشد و فرصتي بود براي اينكه هركس كار تازهيي داشته، كتابي منتشر كرده يا كار موسيقي انجام داده در اين جلسات مطرح ميكرد و اينها زماني بود كه با همايون خرم ديداري داشتم. معمولا از ميان ملوديهايي كه يك آهنگساز ميسازد، يكي دو ملودي گل ميكند، اما درباره آثار همايون خرم نكته جالبي وجود دارد، او جزو معدود آهنگسازاني است كه همه كارهايش گل كرد، مانند انوشيروان روحاني و حبيبالله بديعي. ملوديهايي كه همايون خرم ميساخت چنان زيبا و جاودانه بودند كه مردم بعد از يكي دو بار شنيدن كاملا با آن ارتباط برقرار ميكردند و در ذهنشان جا ميافتاد. البته در اين مورد نبايد نقش ترانهسرا را ناديده گرفت؛ ترانه سرايان با خلق ترانههاي زيبا به جاودانگي ملودي (آهنگ) جلوه بيشتري ميدادند، نقش تنظيمكنندگان نيز در اين زمينه مهم و موثر است؛ شايد مردم عوام متوجه تاثير تنظيم ملوديها نباشند، اما نقش بزرگ مرد موسيقي جواد معروفي را تنظيم ملوديهاي همايون خرم نبايد ناديده گرفت. روزگار در ايام گذشته بوي عشق داشت و ملوديهايي كه در آن روزها ساخته ميشد عاشقانه بود؛ در اين سي و اندي سال بيش از 30 هزار آهنگ ساخته شده، اما به وضوح ميبينيم نسل جوان امروز ملودي آن زمان را زمزمه ميكند، همان ملوديهايي كه وقتي ده بيست سال سن داشتم، زمزمه ميكردم. چرا چنين است؟ ميتوان به اين چرا پاسخ داد، اما ترجيح ميدهم پاسخ آن را خوانندگان گرامي روزنامه بدهند. آهنگساز و نوازنده پيشكسوت سنتور |
|
|
|
|
|
|
|
| فريدون حافظي| طي ديشب و امروز [پنجشنبه شب و جمعه صبح] دو خبر ناگوار شنيدم. يكي درگذشت محمد بيگلريپور، رهبر اركستر سمفونيك سازمان صداوسيما بود و ديگري هم درگذشت دوست هنرمندم همايون خرم. من خيلي سال پيش با همايون خرم آشنا شدم. كلاس دهم بود كه در راديو نوازندگي ميكرد. آن موقع من در راديو اركستر كردي داشتم. همايون خرم در همان زمان با ما همكاري ميكرد. آشنايي و دوستي ما به آن سالها باز ميگردد. در اين سالهاي اخير هم رابطه صميمانهتري داشتيم. يكي از بهترين آهنگسازان ايران بود. ويولن نوازياش هم درجه يك بود. چند قطعه در مخالف سه گاه دارد كه من به آنها ميگويم «حد». منظورم اين است كه اين آثار معيار هستند و بهتر از آنها نميشود ساخت. «آمدي»، «ديوانه منم» و... اين آثار شاهكارهاي موسيقي ايراني محسوب ميشوند. همايون خرم ويلايي در شمال داشت كه ما با هم به آنجا سفر ميكرديم و اوقات خوشي داشتيم. حتي پيش آمد كه با هم تنها به آنجا رفتيم و چند روزي با هم نوازندگي كرديم. خيلي با ذوق و با استعداد بود. نوازنده خوبي بود. سخنور خوبي شده بود. همايون خرم يكي از بهترين شاگردان صبا بود. عاشق صبا بود و صبا هم او را بسيار دوست داشت. تمام آثار صبا را به خوبي اجرا ميكرد. سالهايي كه پيش از انقلاب من ايران نبودم، همايون خرم بسيار فعال بود و برنامههاي بسياري اجرا كرد. علي تجويدي و همايون خرم از بهترين آهنگسازان عصر خود بودند. پرويز ياحقي و بديعي نوازندگان درجه يكي بودند ولي همايون خرم آهنگساز درجه يكي بود. از ديروز تا الان مرگ بيگلري پور و همايون خرم بسيار متاثرم كرده است. سه، چهار هفته پيش با او تماس داشتم و جوياي احوالش شدم. گفت خوبم. ولي از 10 روز پيش به بيمارستان رفته بود. همايون خرم هنرمند سالمي بود، اهل دود و دم نبود و بسيار سالم و بدون حاشيه زندگي كرد.از امثال همايون خرم دو، سه نفر بيشتر باقي نماندند. بيرون رفتن از خانه و حضور در اجتماعات براي من غدقن است اما امروز بايد به خانه ايشان بروم. ديشب، شب سختي را گذراندم. |
|
|
|
|
|
بهترين آثارش از مردم الهام گرفت |
|
| لوريس چكناواريان | زندهياد همايون خرم، شخصيت منحصر به فرد و بزرگي داشت. ايشان بهترين آهنگهاي بهترين خوانندگان ما را ساختند و توانستند براي اشعار بزرگترين شعراي معاصر ايران آهنگ بنويسند و بنوازند. كارهاي زندهياد خرم را خيلي دوست دارم چرا كه آهنگهاي ايشان پر از احساس و تكنيك است. ايشان به لحاظ شخصيتي پر از احساس بود به همين دليل در آهنگهايش نيز همين وجه احساسي و اثرگذار را دارد. خرم همچون هر آهنگساز بزرگي در جهان موسيقي آثارش را با الهام از زندگي در كنار مردم ساخت، او آهنگ را از مردم الهام گرفت و آهنگهايي درخشان به آنها ارائه داد. زندهياد خرم ويولنيست تكي بود و جاي او در ميان نوازندگان درجه يك ما خالي خواهد بود، اما خوشبختانه آهنگهاي ايشان ماندگار خواهند بود. آرزو دارم بتوانم آهنگهاي ايشان را دوباره اجرا و رهبري كنم. |
|
|
|
|
|
ملوديها را روان اجرا ميكرد و شنيدني |
|
| شاهين فرهت | مرحوم همايون خرم از كساني بود كه از دهه 30 در گروه گلهاي رنگارنگ حضور داشت؛ دوراني كه ابوالحسن صبا، علي تجويدي، احمد عبادي و مرتضي خان محجوبي در اين گروه حضور داشتند و از بهترين دوران موسيقي اصيل ايراني محسوب ميشود. همچنين مرحوم خرم از قديميترين و قويترين تصنيفسازهاي موسيقي ايراني هستند و تصانيف درخشاني همچون «تو اي پري كجايي؟» در دستگاه همايون، «آمدم اما...» در دستگاه بيات اصفهان، «شماره 25 گلهاي تازه» در دستگاه بيات اصفهان و «رسواي زمانه منم» در مايه مخالف سهگاه را ساخته و به موسيقي ايران ارائه داده است. به نظرم دليل ماندگاري تصانيف اين مرحوم ارزش موزيكال و قدرت ملودي تصانيف اوست. موسيقي ايراني موسيقي تكصدايي است و تنها عامل مانورش بعد ملوديك آن است. همچنين ايشان از بهترين ويولننوازهاي ملوديپرداز است، او ملودي را بر ساز خيلي روان و رسا ارائه ميداد. به همين دليل نوازندگي مرحوم خرم را دوست داشتم. او هنرمند فروتني بود، افادهيي نداشت و خوشرفتار بود و انتقادپذير، كه خصلت كميابي در هنرمندان ما است. در نهايت مرحوم از هنرمنداني در موسيقي اصيل ايراني بود كه سبب شد نگاه جدي و عميق به موسيقي اصيل ايراني تثبيت شود. |
|
|
|
عكس آخر |
|
|
|
|انوشيروان روحاني| اي عزيزترين نواهاي جاودانه تا ابد در تاريخ موسيقي اين سرزمين به يادگار خواهد ماند... |
|
|
|
|
|
بشوي اوراق اگر همدرس مايي |
|
| ناصر مسعودي| صبا به ناله و ميدر خروش و گل سفريست بساز برگ رحيلم كه فصل دربهدريست «همايون خرم» هنرمندي بزرگ از تبار هنر موسيقي ايران بود كه ساليان متمادي براي حفظ موسيقي اصيل ايراني و اعتبار بخشيدن به آن از ريشه جان به اهالي موسيقي زحمات فراواني كشيد و هرگز از عشق خود به اين هنر والا غافل نشد. آنچه ساخت در نوع خود بيبديل و فراموشناشدني بوده و هست و خواهد بود. ياد ايامي كه در «جمع سوتهدلان» كنار هم بوديم و با هم سفرهايي به جايجاي ايران عزيز داشتيم. اين بيت از شعر حافظ هميشه ورد زبان «همايون خرم» بود: «بشوي اوراق اگر همدرس مايي / كه درس عشق در دفتر نباشد». يادش بهخير. زماني در دهه شصت و اوايل دهه هفتاد محفلي داشتيم با هنرمندان قديمي موسيقي و شعر و سينما و در آن روزگار يكديگر را بيشتر ميديديم. محفلي كه متاسفانه ديگر نيست و با گذر زمان اعضاي آن جمع تكتك دارند از ميان ما ميروند و روزبهروز كم و كمتر ميشويم... تنها دلخوشيمان اين است كه هنر هرگز نميميرد و هنرمند نامش جاودان است... نام و ياد استاد «همايون خرم» نيز تا موسيقي ايراني زنده است، جاودان خواهد ماند. من به تمام عزيزان همكار و همصنف، به خانوادهاش و خصوصا به تمام عاشقان موسيقي ايراني تسليت ميگويم. شعر از نوذر پرنگ |
|
|
|
خاطرهيي از استاد همايون خرم |
|
|
|
| سيدابوالحسن مختاباد | آغاز: قطعا تا زماني كه اين نوشته منتشر شود، ديگراني درباره سجاياي اخلاقي و كاري استاد خرم داد سخن خواهند داد. به ويژه كه ايشان استعداد و خلاقيتي كه لازمه كار هنري است و نتيجه آن برخي از خاطرهانگيزترين نغمات و ترانههاست، را دارا بود و زيرنظر استادي بيهمتا چون صبا آموزش ديد و ميوهيي پربار و برگ شد در فضاي موسيقي ايران كه از خرمن آثار به جاي مانده ايشان سالها و قرنها ميتوان بهره برد. در اين يادداشت بر نكتهيي از خصوصيات ايشان انگشت تاكيد مينهم كه خود با آن مواجه بودم و آن روحيه نقد و نقدپذيريشان بود. اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه جامعه ايران در تمامي حوزههاي سياسي و فرهنگي با معضلي به نام «فقدان گوش شنوا و ذهن نقدپذير روبهرو هستند» و در اين ميان اهل هنر و به ويژه اهالي موسيقي ضريب تحملشان در نقد كمتر از هر قشر و صنف و نحلهيي است و لذا اگر كسي در اين ميانه هويدا شود كه با نقد نه تنها بيگانه نباشد كه منتقد را تشويق و تحريض كند و سخنش را بشنود و از اين گوش نگيرد و از گوش ديگر به در نكند، ، بايد بر ذهن و ضمير او بوسه تحسين زد. ميانه: استاد خرم اين بختياري را داشت كه مجموعهيي از خاطراتش را انتشار دهد. آن هم با كوشش و سماجت جناب وكيلي كه هشت سالي پايش ايستاد و كار را به سامان رساند تا انتشارات جاويدان اثر را منتشر كند. وقتي كتاب غوغاي ستارگان (برگرفته از يكي از ترانههاي ماندگار استاد) منتشر شد، نقد مانندي بر اثر نوشتم و در همشهري الف منتشر كردم. بعد از مدتي روزي تلفن زنگ زد، صداي استاد پشت تلفن بود كه از يادداشتم درباره كتابشان ياد كردند و گفتند خواستند تشكري بكنند. با اينكه نوشته من اندكي تعريض در آن نهفته بود ايشان با تحسيني از نوشتهام ياد كردند كه امر بر خود من مشتبه شد! من هم كه فضا را اينگونه ديدم، پرسشي را با ايشان در ميان گذاشتم. پاسخ بزرگوارانه استاد خرم نشان ميدهد كه چهرهيي با اين همه كار و اثر ماندگار و در چنين موقعيت هنري، وقتي پاي سخني منطقي به ميان ميآيد، در برابرش سر فرود ميآورد. من البته بعدها يك گفتوگوي كوتاه هم با ايشان درباره ترانه «تو اي پري كجايي» انجام دادم كه در نگاه پنجشنبه مرحوم منتشر شد. انجام: پرسش من باز ميگشت به چرايي استفاده از عكس، به زعم من بيربط، در روي جلد كتاب خاطراتشان كه در همان يادداشت«خرم موسيقيدان يا مهندس» آورده بودم. بخشي از آن را بخوانيد. « نكته نهايي درباره طرح جلد كتاب است. در طرح جلد و عنوانبندي كتاب هيچ نشاني از موسيقي نيست. حتي عكسي كه از استاد خرم در روي جلد نشسته است تصوير پيرمردي است كه در آتليه نشسته و عكسي گرفته كه حتي چين و چروكهاي لباسش هم هويداست. اين درحالي است كه در داخل كتاب عكسهاي بسيار خوبي از آقاي خرم وجود دارد از جمله عكسي كه در صفحه 625 كتاب آمده كه ايشان را در حال نواختن ويولن نشان ميدهد و عكس بسيار تاثيرگذاري هم هست. طبيعي است اگر مخاطبي با كارهاي آقاي خرم آشنا نباشد، گمان ميكند كه كتاب خاطرات يك مهندس است تا يك موسيقيدان، چرا كه در عنوان اول كتاب هم آمده است خاطرات هنري مهندس همايون خرم و نه نوازنده يا آهنگساز همايون خرم. اميد كه ناشر و آقاي خرم در چاپهاي بعدي كتاب به اصلاح اين امر همت گمارند. چون نگارنده وقتي اين عنوان را ديد چنين حسي به ذهنش متبادر شد كه آقاي خرم از مهندس بودن خويش بيشتر راضي است تا از موزيسينبودنش، در حالي كه جامعه ايران هزاران مهندس در دور و برش ميپلكند، اما كمتر كسيميتواند ترديد كند كه همايون خرم موسيقيدان يكي است و دومي ندارد.» ايشان انتقاد مذكور را پذيرفتند و گفتند كه من هم معتقدم كه بايد روي جلد يك نشانهيي از موسيقي ميآمد و سپس در لفافه و به طنز گفتند كه دست ايالات! متحده امريكا توي كار بود كه نگذاشتند اين كار انجام شود. |
|
|
|
|
|
|
|
|جهانشاه برومند| همايون خرم آهنگساز بسيار خوبي بودند. اگر موسيقي ايراني سه، چهار آهنگساز خوب داشته باشد، همايون خرم قطعا يكي از آنهاست. آهنگهاي جاودانهيي ساخت. شاگرد ابوالحسن صبا بود و خيلي به ايشان وفادار بود. صبا هم او را دوست داشته و از شاگردان مورد علاقهاش بوده. چه در نوازندگي و به ويژه در آهنگسازي بسيار قدرتمند بودند. بر ادبيات احاطه داشتند. و مضاف بر تمام اينها ايشان مرد با اخلاقي بودند و درگذشت شان ضايعه بزرگي براي موسيقي ايران است. بنده چيزي حدود 30 سال با ايشان دوست و همكار بودم. بسياري از كارهاي خصوصي ايشان در اين سالها منزل ما ضبط شده بود. زماني كه مرحوم ياحقي و مرحوم تجويدي هنوز زنده بودند ما گردهماييهايي متناوبي داشتيم كه درآن به اجراي موسيقي ميپرداختيم. البته پنج يا شش نفر بيشتر نبوديم؛ مرحوم خرم، مرحوم تجويدي، مرحوم ياحقي، مرحوم بديعي، استاد فرهنگ شريف و بيژن ترقي. من در چند ماه اخير فقط يكبار ايشان را ملاقات كردم. تا همين اواخر از ايشان بيخبر بودم كه متاسفانه ديشب خبر درگذشت ايشان را شنيدم. همايون خرم در آهنگسازي نبوغ خاصي داشت. نوازنده بسيار خوبي بودند و ايشان البته تدريس هم ميكردند و در نوازندگي از استاد صبا پيروي ميكردند. ولي عمده برجستگي ايشان در آهنگسازي است، آثار بسيار زيبايي ساختند و تمام كساني كه با ايشان همكار بودند و به نوعي رقيب او بودند، اذعان داشتند كه همايون خرم آهنگسار خوشذوقي بوده و نبوغ خاصي داشته است. درگذشت ايشان مايه تاسف جامعه موسيقي ايران است. |
نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز...
ما را در سایت نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز دنبال می کنید
برچسب : فرهنگ و هنر ,موسیقی ,استاد همایون خرم , نویسنده : سردبیر نیک نیوز nick بازدید : 549 تاريخ : يکشنبه 1 بهمن 1391 ساعت: 4:18