سید محمد خاتمی :در مورد انتخابات آنچه مهم است اجماع اصلاح طلبان و اهل حل و عقد است.

ساخت وبلاگ

 

سید محمد خاتمی :در مورد انتخابات ریاست جمهوری ؛ آن چه مهم است اجماع اصلاح طلبان و اهل حل و عقد است.

خاتمی رییس جمهوری سابق و رییس دولت اصلاحات در آغاز سال تحصیلی با جمعی از معلمان دیدار کرد . ایشان سخنانی را در جمع مذکور بیان نمودند .

 

 متن سخنان رئیس جمهور سابق ایران در جمع گروهی از فرهنگیان کشور به شرح زیر است:


بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی خوش آمدید. واقعاً هر وقت در برابر یک معلم قرار می گیرم، خودم را در همان دورانی می بینم كه تازه به مدرسه رفته بودم. نه تنها برای من، كه برای همه ما معلم دارای ابهت و وقار و اولین الگوی هر انسانی در آغاز زندگی اجتماعی است.

 

در ایران معلمی با وجود همه مشکلاتش همیشه جایگاه ممتازی داشته استانقلاب، بیشترین نیروی خود را از معلمان گرفت. ازشهید باهنر و شهید رجایی گرفته تا بسیاری از نمایندگان مجلس، مدیران، استانداران و ... این نشان دهنده این است كه آموزش و پرورش جایگاه انسان های شریف، درد آشنا و مومن است و همواره توانسته موقعیت خودش را حفظ كند، حتی در جریان جنگ تحمیلی هم ما می بینیم كه دانش آموز و معلم شاید در میان شهداء و جانبازان و ایثارگران جایگاه اول را دارند.


متاسفانه آن طور كه باید و شاید به این بخش مهم جامعه توجه کافی نشده است و در نتیجه همواره با مشکلات روبرو بوده اند، حتی در دوره مسؤولیت خود ما هم آن طور که لازم بود و دلمان می خواست به این بخش توجه نشد، گرچه معتقدم راهی باز شد كه که اگر در دولت های بعد پیگیری می شد خیلی از مسائل حل می شد و آن چه ما می خواستیم و در آن راه گام هایی هم برداشته شد این بود که آموزش و پرورش با اندیشه و توان و اراده و انتخاب خود اهالی آموزش و پرورش پیش برود، از معلم و مربی دبستان و راهنمایی و دبیرستان گرفته تا کارکنانی كه در ادارات آموزش و پرورش هستند و در کنار آن از توان معلمان برای تحول در دروس و مواد درسی و كتاب ها و ... استفاده شود و به معنای واقعی حالت اجبار از بالا نباشد
نمی گویم در دوران ما اینها درست انجام شد ولی رویكرد و جهت گیری این گونه بود كه می توانست از درون این سرمایه عظیم تحولات بزرگی را انجام دهد.


معلمان بخش مظلوم و البته سربلند و سرگران جامعه اند.


انصاف این است که اگر ما مجموعه كارمندان دولت را در نظر بگیریم، معلمان محرومیت و مشكلاتشان شاید بیشتر باشد، گرچه معلم به خاطر مسائل مادی پا در این عرصه نگذاشته و جنبه معنوی کارش او را اقناع می كند، ولی معلم هم باید بتواند در آرامش زندگی كند.


باید ببینیم كه ما چقدر از این بخش و از این سرمایه برای ساماندهی كل جامعه استفاده كرده ایم؟!


به هر حال نمی توان انتظار داشت که بنیادهای مدنی و اجتماعی و سامانی که در جامعه در گذر زمان شكل گرفته، در یک چشم به هم زدن عوض شود. چاره کار اصلاحات به معنی واقعی کلمه است. اصلاحات یعنی تدریجاً و با صبوری پیش رفتن؛ منتهی به این شرط كه رویكرد را درست انتخاب كنیم و این رویکرد به هیچ وجه نباید قیم مآبانه باشد، بلکه با مشارکت خود بخشی که باید تحول پیدا کند باید پیش رفت.


در اینجا به جا است یادی کنم از حادثه تلخ و مصیبت باری که برای دانش آموزان عزیز پیش آمد، تصادفی که در آن تعداد زیادی از گل های نوشکفته جامعه ما پرپر شدند و تعداد دیگری زخمی و مصدوم. برای همه ما و بخصوص جامعه معلمان این مصیبت بسیار دردناک بود. بدون تردید حتی اگر کوتاهی منجر به این فاجعه شده باشد قابل گذشت نیست. من همین جا به جامعه معلمان و خانواده های داغدار این عزیزان تسلیت عرض می کنم و برای مصدومان و مجروحان آرزوی شفای کامل دارم.


همچنین لازم است از وقوع سیل اخیر در استان مازندران (شهرستان بهشهر) اظهار تاسف و تأثر كنم. حادثه ای كه جان تعداد زیادی از هموطنان ما كه معمولا از اقشار محروم جامعه هستند را گرفت و بازماندگانشان را دچار مشكلات فراوان کرد.


خسارت های قابل توجهی كه به ساختمان ها و زمین های زراعی وارد آمد مشكل ساز شد. در این بلایای طبیعی معمولاً مشكلات جدی بعد از حادثه پیش می آید، خانه هایی فرو می ریزند، کودکانی یتیم می شوند، مادرها و پدرهایی داغدار می شوند، ولی آن چه مهم است قدرت سازماندهی و برنامه ریزی برای حل مشکل و ترمیم ویرانی ها و درمان دردهای معنوی و مشکلات مادی است.


خسارتی كه اینجا وارد شد همچنان كه در آذربایجان مردم با آن روبرو شدند سنگین بود و خدمات مردمی خوب بود، دولت هم زحمت كشید؛ امیدوارم همه به كمك آسیب دیدگان بشتابند و كار را پیش ببرند.


می خواهم در همین جا به نكته ای اشاره كنم. در زلزله بم ما متوجه شدیم كه برای بلایا تدبیر و ساماندهی درستی پیش بینی نشده است. در همه موارد زحمت زیادی كشیده شده، اما بیاییم فكر كنیم که یكی از وظیفه های مدیریت کلان در كشورهای بلاخیز این است كه باید از پیش سامانی در نظر گرفته شود.


بعد از زلزله وحشتناک بم كاری شد كه امیدوار بودم به عنوان نهاد دائمی بماند تا هر جا مشكل مشابهی پیش می آید بتواند وارد عمل شود.


در جریان زلزله بم با همكاری وزارت مسكن و شهرسازی، سازمان مسكن و سازمان ثبت اسناد، تعداد قابل توجهی از شركتهای بزرگ معماری و پیمانکاری ساختمان از بخش خصوصی، بانك ها، و نهادهای مرتبط دیگر شبکه بسیار گسترده ای تشکیل شد که من علاقه مند بودم این تشکل به صورت دائمی باقی بماند و بتواند در مواقع ضرورت به موقع و درست به کمک دولت و مردم بیاید که در آن صورت ما امروز كمتر مشكل داشتیم. همین جا می خواهم به نكته ای برسم كه از مشكلات ماست كه نتوانستیم آن را حل كنیم و آن این كه در كشور ایران دولت كه عوض می شود همه چیز از صفر شروع می شود.


و این خود ناشی از پایدار نبودن وضع دموکراتیک در کشور است. یكی از نتایج خوب دموكراسی، تداوم فعالیت ها و تجربه هایی است كه در جامعه وجود دارداینكه ما این همه تكیه می كنیم روی مردم سالاری و افتخار می كنیم مردم سالاری سازگار با دین در انقلاب ما مطرح شد و تكیه می كنیم كه جمهوری اسلامی آمد و نیز اینكه این اسلام و جمهوریت باید با هم سازگار باشند نمی شود یك تركیب متضادی را داشت. اسلام را بگونه ای ببینیم كه هیچ نقشی و نسبتی با جمهوریت ندارد و جمهوریت را بگونه ای ببینیم كه هیچ گونه نسبتی با ارزش های الهی ندارد غلط است و این مسائل باید حل شود. اصلاً نوآوری انقلاب ما همین بود و تكیه شدید ما روی جمهوری اسلامی به همین خاطر است
اصلاح طلبی از نگاه من خواستار جمهوری اسلامی است كه در آن عقل و تدبیر حاکم است و حاكمیت مردم بر سرنوشت طبق معیارهای اسلامی كه از آن معیارهای اسلامی حق شهروندی همه كسانی است كه در درون نظام زندگی می كنند باید تأمین شود.


یكی از خواص مردم سالاری انباشته شدن و انتقال تجربیاتی است كه پیش تر حاصل شده است.


چرا جامعه ما این طور است كه هر دولتی سر كار می آید باید از صفر شروع كند؟شاید به دولت من هم تا حدودی این اشکال وارد باشد.


یكی از مسائلی كه امروز در طول این 7-8 سال می بینیم این است كه در طول سالهای گذشته هر چه شده است اصلا انكار و نفی می شود و مملكت به این روز و روزگار می افتد.


نمونه ای را كه گفتم اگر از آن استفاده شده بود امروز یقینا در بلایای طبیعی مشكلات كمتری داشتیم
ما در سال های گذشته طرح داشتیم؛ حتی ما مساله تغییر را در انتخابات گذشته مطرح كردیم مراد تغییر بنیان نظام نبود؛ تغییر شیوه ای از مدیریت در جامعه بود كه معتقد بودیم زیان های بزرگی به بار می آورد كه امروز هم به بار آورده است.


بنده سعی كردم انقطاعی میان دولت من و دولت قبلی ایجاد نشود. مشتركاتی كه بین دو دولت بودند حفظ شود. 5-6 وزیر من از دولت قبلی بود. البته مورد سرزنش دوستانم بودم كه چرا دولت را یكدست انتخاب نكرده ام.


اگر واقعاً دموكراتیك فكر می كردیم می بایست بروم خدمت دوست عزیزم جناب آقای ناطق نوری كه خیلی هم ایشان را دوست دارم و بگویم 3/1 رأی مردم ازآن شما است یك سوم دولت هم شما در تشکیلش نظر بدهید اگر دموكراتیك عمل می كردم باید این كار می كردم یعنی بنده باید ملامت كنم خودم را كه چرا چنین نشد.


ما جناحی فكر نمی كردیم. مملكت است باید مصالح كلی را در نظر داشت البته اگر رویكردهای متفاوتی بود باید با تدبیر و عالمانه آن را پیاده بكنیم ما این سعی را كردیم.


برنامه سوم با نگاه به برنامه دوم تهیه شد و این برنامه بالای 90 درصد تحقق اهداف داشت.


امروز باید سوال كرد چرا برنامه چهارم اجرا نشد!؟ آنان كه سودای مدیریت جهان را در سر دارند یا باید برنامه تدوین شده را اجرا می کردند یا اگر می توانستند برنامه ای بهتر از آن تهیه می کردند. در برنامه چهارم توسعه همه این مسائل پیش بینی شده بود، تنها یك امر در آن برنامه پیش بینی نشده بود و آن این كه در آمد هفت ساله این دولت سه برابر کل درآمد دولت اصلاحات و دولت سازندگی بود! اگر آن چه در برنامه چهارم پیش بینی شده بود اجرا می شد، بدون شک با سرعت به اهداف سند چشم انداز می رسیدیم و مشکلات معیشت مردم، اشتغال و رفاه به این صورت نبود که متأسفانه اینک شاهد آن هستیم!


هدف این بود که بعد از اجرای چهار برنامه پنج ساله می بایست برترین قدرت منطقه ای می شدیم. راهی که به گواه اسناد به درستی در حال طی شدن بود. آیا واقعا امروز می توانیم ادعا کنیم که به آن سمت حرکت کرده و به آن هدف نزدیک شده ایم؟ باید دید مشکل کجاست و اصلاح آن چقدر از دست ما ساخته است.


متأسفانه برنامه چهارم توسعه را کنار گذاشتند؛ واردات افزایش قابل توجهی پیدا کرد، اتکای ما به نفت روز به روز بیشتر شد. وقتی که واردات، لجام گسیخته افزایش می یابد و تولید داخلی لطمه می بیند، اتکای دولت به خارج و پول نفت روز به روز بیشتر می شود. برای واردات باید ارز بدهید. در دولت اصلاحات بین 12 تا 13 درصد از کل واردات کشور اقلام مصرفی بود. چرا که تولید رونق داشت و حجم عمده واردات ما کالاهای واسطه ای کارخانه ها و خرید دانش فنی بود. اما متأسفانه در دولت نهم و دهم واردات و اتکاء به نفت حدود سه برابر شده است!


در دوران مسؤولیتم، دولت با فراهم ساختن زمینه سرمایه گذاری، تولید را رونق بخشید و اشتغال وضع مناسبی پیدا کرد و شیب نرخ تورم و بی کاری به پایین میل کرد. مالیات ها را به نفع تولید اصلاح کردیم و از 60 درصد آن را به حدود 25 درصد رساندیم. درآمد دولت در دو سال اول کم شد، اما تولید و اقتصاد رونق گرفت. همه می توانند آمارهای آن دوره را با آمارهایی که حضرات دارند مقایسه کنند. در دوره اصلاحات روز به روز اتکای دولت به درآمدهای مالیاتی افزایش یافت و سهم درآمدهای نفتی در بودجه جاری کم تر شد. در عوض با درآمد نفت حساب ذخیره ارزی تأسیس شد و در پایان کار دولت تقدیم حضرات شد.


هر چه وابستگی کشور به بیرون بیشتر شود (واردات بیشتر) که با کمال تأسف امروز شاهد آن هستیم آسیب پذیری کشور زیادتر خواهد شد و آن وقت است که تحریم ها اثر می گذارد. امروز تحریم ها دو جا را هدف قرار داده، یکی منابع در آمد ما است که عمدتاً نفت و گاز است و دیگری مسأله تهیه و مبادله کالاها است. این تحریم ها با زیرکی اعمال شده و آقایان متوجه نیستند که بیشترین دود آن به چشم مردم می رود. ما به شدت با این تحریم ها مخالفیم. ولی اگر امروز ما آسیب پذیریم باید دید سیاست ها و مدیریت کشور چقدر در افزایش اثر مخرب این تهدیدها مؤثر بوده است!
برای توسعه و پیشرفت و ارتقاء سطح رفاه جامعه باید سیاست خارجی دولت متعادل و متناسب با روند توسعه جامعه باشد. عزت کشور به این است که روی پای خودمان بایستیم، نه اینکه در دنیا منزوی شویم. سیاست خارجی باید همسو با سیاست داخلی باشد. عقب افتادگی چیزی است و حس عقب افتادگی چیزی دیگر؛ امنیت چیزی است و حس امنیت یا عدم امنیت چیز دیگر. حس عمدتا در جامعه اثرگذارتر است. ممکن است جامعه وضع خوبی داشته باشد، ولی احساس کند که اینگونه نیست و این خود عامل مهم پیدایش مشکلات است. امروز اعتماد مردم به شدت لطمه دیده است، ولی مهم تر از آن حس عدم اعتماد است. باید ببینیم کدام سیاست ها و برنامه ها این بی اعتمادی و حس بی اعتمادی را پدید آورده است.


به اجمال بگویم حل ریشه ای مشکلات موجود این است که واقعاً مردم سالاری در جامعه حاکم شود. البته مردم سالاری زمان می خواهد تا جا بیفتد. باید روی فرهنگ مردم سالاری کار کرد؛ اگر آن را جدی گرفتیم در گذر زمان هم تهدیدها مرتفع می شود، هم پیوند های جامعه محکم می شود، هم زمینه برای رشد جامعه فراهم می شود و آن وقت است که مردم سالاری فقط مردم را صاحب توقع نمی کند، بلکه صاحب مسؤولیت هم می کند.


اگر در جامعه احساس شود که ساز و کار انتخابات طوری است که اطمینان نداشته باشند که نماینده مطلوب روی کار می آید، طبعاً اعتماد هم پدید نمی آید در حالی که اگر این اعتماد ایجاد شود خود مردم مسئولیت مشکلات موجود را می پذیرند و با درک متقابل همکاری می کنند.


راه درست، تغییر فضای کنونی است. اصلاح طلب ها هم چیزی جز این که زمینه حاکمیت مردم بر سرنوشتشان در جامعه فراهم شود نمی خواهند، از جمله در انتخابات. این را نیز از بیرون نیاورده ایم، بلکه از اسلام آموخته ایماسلامی که معتقدیم در متن انقلاب ما بوده و اکثریت مردم هم آن را می خواستند، نه اسلامی که با مردم، رأی مردم، حاکمیت مردم بر سرنوشت و با حرمت و کرامت افراد سرو کاری ندارد. ما این نگرش را قبول نداریم. تعارف نداریم، اسلام ما اسلامی است که با حرمت و کرامت مردم و حضور مردم در عرصه موافق است.


انتخابات مهمی پیش روی ماست. اصلاح طلبان می خواهند در انتخابات شرکت کنند، اما نمی گذارند. آیا واقعا شرایط حضور در انتخابات مهیا است؟ وقتی قرار شد یک بینش و منش و روشی که از قضا خیلی هم بسته و تنگ است خود را عین نظام بداند و هر کس را با این دیدگاه مخالف است خارج از نظام معرفی کند و بیاید به جای نگهبانی از ارزش ها و قانون راه همه گروه ها و سلیقه ها را به جز یک سلیقه خاص به سوی حاکمیت سد کند آیا واقعاً می توان در چنین انتخاباتی حضور فعال داشت؟


مردم در انتخابات گذشته ریاست جمهوری هزینه های زیادی داده اند. آیا با ادامه این روش بخش قابل توجه جامعه که احساس می کند به آنها جفا شده حاضر می شوند پای صندوق بیایند؟


ما از سر دل سوزی هشدار می دهیم و واقعا گاهی اوقات از آنچه پیش روی ماست وحشت می کنم.


در دوران مسؤولیت من منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در دنیا محدود و مطرود شده بودند؛ آن ها اصلاحات را ”فتنه“ می دانستند، ولی امروز حتی آمریکا هم که آن ها را از لیست تروریست ها بیرون می آورد. چه کسی پاسخگو است که چه مقدار از این هزینه متعلق به ما و مدیریت داخلی ماست و چقدر بدخواهی آنها؟

ملت ما با هر کس روی خوش نشان بدهد و از هر چه بتواند بگذرد از آدم کشان و تروریست هایی که جنایت ها کرده اند و در کنار دشمن متجاوز قرار گرفته و منشاء آشوب ها شده اند نخواهد گذشت و آمریکا و اروپا هم با این کارشان بدبینی مردم ما را نسبت به خود افزایش داده اند.


به هر حال این مسائل وجود دارد و من هم معتقدم تهدیدها جدی است.


آزادی استقلال و پیشرفت و اخلاق آرمان های ماست. راه آن هم تقویت جنبه های مردم سالاری و تکیه بر معیارهای اصلی اسلام که وجود دارد و بخصوص در حکومت امیرالمومنین (ع) تجلی پیدا کرد. باید دید آن معیارها و ارزش ها را چگونه می توان در زمان حال پیاده کنیم؟این اصلاحات ماست و باید روی آن پافشاری کرد.


در مورد انتخابات هم آن چه مهم است اجماع اصلاح طلبان و اهل حل و عقد است.


باید در درون جامعه باشیم و بگوییم ایمان؛ صلاح و منفعت و پیشرفت و رفع تهدید و معیشت مردم چه رابطه ای دارد با آن ادعاهایی که ما راجع به توسعه سیاسی و جامعه مدنی می کنیم؟ باید فضا باز شود و حرف ها زده شود. آنچه مورد نظر است تغییر فضا در این لحظه حساس و بخصوص پیش از انتخابات است که متأسفانه نشانه های خوبی را در این زمینه نمی بینیم.


باید به آنچه مصلحت جامعه است باز گردیم و به مردم و قانون اساسی حرمت بگذاریم. قانون اساسی را درست پیاده کنیم و از جمله انتخابات را مطابق قانون اساسی برگزار کنیم. آن وقت همه حاضریم برای نظام هر چه در توان داریم انجام دهیم و به بهبود امور کمک کنیم.


دیدگاه حضار

در ابتدای این دیدار حاضرین در جلسه به بیان دیدگاهها و نظرات خویش پرداختند:
*
آیا نباید این استراتژی كه اصلاح طلبان همیشه به حداقل ها قانع هستند عوض شود؟ و از موضع قدرت حرفمان را بزنیم؟
چگونگی حضور اصلاح طلبان در انتخابات آینده؟
*
تشكل های مدنی داخل آموزش و پرورش بعد از رفتن شما به راحتی كارایی خودشان را از دست دادند؛ اصلاح طلبان راهكاری برای این موضوع نداشتند. چه راهكاری برای تشكل هایی كه هستند اما كارایی ندارند دارید؟
*
اگر اصلاح نشد آیا می توان تحول كرد؟
احزاب و تشكل های شكل گرفته در دولت اصلاحات بیشتر رابطه ای بودند و از نیروهای مردمی استفاده آن چنانی نشد؛ خیلی مقاومتی در مسائل گذشته از خود نشان ندادند و باید تحولی اساسی در آنها شكل بگیرد؟
آیا اگر مطالبات ما برای انتخابات آینده جواب داده نشد باز هم باید این فرصت را از دست بدهیم؟ راهكارتان برای بیشتر شدن توان جنبش چیست؟
*
همه ما قانون اساسی را قبول داریم؛ اعتراضمان این است كه همه بندهای قانون اساسی درست اجرا نمی شود كه اگر این طور بود خیلی از مشكلات را نداشتیمایران را برای همه ایرانیان می دانیم
امروزاوضاع كشور خوب نیست؛ مدیریت نامناسبی در داخل اعمال شده وبروز و ظهور اثرات تحریم تازه خودش را به ملت ایران نشان می دهد
باید 8 سال اصلاحات را نقد كنیم؛ ولی انصاف این است که با همه مشكلاتی كه نمی توان منكر آن بود؛ می شد به راحتی حرف زد و جلسه و گذاشت و اشتباهات را گفت اما امروز چه؟
باید چه كاری انجام داد كه از این وضعیت نجات پیدا كنیم؟
*
اولین ویژگی آقای خاتمی معلم بودن ایشان برای همه ماست
دیگری اینكه ما تلاش می كنیم وقتی فكر می كنیم بر اساس اندیشه و اقناعی بودن و عقلانیت است که در سر ما هست در دورانی كه شما سر كار بودید گرچه مشكلات زیاد بود ولی برای آموزش و پرورش دوران شكوفایی بود كه باب بستر فكر و اندیشه و پرسش گری فراهم گردید
جنابعالی را با اصلاح گری و اصلاح طلبی و اصلاحات می شناسیم امروز جامعه نیاز دارد یك فهم مشتركی پیدا كند كه اصلاحات یعنی چه؟
آیا اصلاحات در شرایط فعلی می تواند به راه برون رفتی از شرایط موجود باشد؟
جامعه ما بیش از هر زمانی نیازمند روشنگری و آگاهی بخشی هست؛ گرچه خیلی از دوستان ما در حبس و حصر هستند اما وجود شما نقطه امیدی بوده كه ما بتوانیم راه را از چاه تشخیص دهیم 
*
آقای خاتمی؛ نمی دانم این روزها احوال شما چطور است ولی احوال مردم را می دانم و چون شما هم دلتان پر از آرمان ها و آرزوهایی بود كه داشتید و بر باد رفت و مردم را حس می كنید قاعدتا شرایط شما نیز شرایط مطلوبی نیست
ما می توانیم واقعیت ها را نادیده بگیریم می توانیم از كنار همه مسائل بگذریم .
اما ما معلیم و این حق را نداریم.
امروز روز نقش آفرینی شماست نمی گویم كاندیدا شوید اما مردم را نا امید نكنید و با قوت ایفای نقش كنید ما می دانیم كه شرایط بسیار سخت است.