تجلیل مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی از میرحسین موسوی

ساخت وبلاگ

 اظهارات مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در مورد میرحسین موسوی 

اظهارات مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی در مورد میرحسین
 مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی، مجددا خاطرنشان کرد که "مهندس میرحسین موسوی، مردی شریف، نجیب، درستکار، متدین و مومن است."

 

 

به گزارش دی پرس، مسیح مهاجری در جریان نشستی با فعالین فرهنگی - سیاسی استان یزد است که در ماهنامه تدبیرآینده منتشر شده، همچنین گفت: اگر الان بنده موضوعی را که اوایل انقلاب اتفاق افتاده بود با این فکرِ الان می خواستم با آن برخورد کنم قطعا خیلی پخته تر برخورد می کردم. کما اینکه الان بنده بارها و بارها مقاله می نویسم افراطیون شیعه و سنی، القاعده و سلفی ها را محکوم می کنیم، در ایران هم کسانی که اینگونه عمل می کنند را محکوم می کنیم. این یعنی که ما پخته شده ایم و سردو گرم چشیده ایم.یعنی انسان شدنی است و همیشه در یک حالت باقی نمی ماند و تغییراتی می کند.این شامل بنده می شود شامل آقای موسوی هم می شود.ولی قضاوت نهایی در مورد اینکه آن موقع روزنامه بهتر بوده یا بعدا این را دیگران باید قضاوت کنند.چراکه من یک طرف قضیه هستم."

 

بخشی از سخنان آقای مهاجری به شرح زیر است:

 
 

خدای متعال را شکر می کنم که توفیق عنایت کرده در خدمت شما عزیزان باشم و بیشتر از  سئوالاتی که شما می کنید یا مطالبی را که مطرح می کنید استفاده کنم.
در  سئوالات تان اگر چیزی بلد بودم در جواب برای شما می گویم. ولی به هر حال مطالبی که از شما می شنوم قابل استفاده است برای بنده. آنچه آقایان درباره بنده گفته اند درست نیست و یک بنده کوچک خدا بیشتر نیستم و آن چیزی که آقای اولیاء (مبنی بر خاطرات از امام در دوران روزنامه) پیشنهاد کردند به نظرم خوب است به دلیل اینکه بنده 31 سال است که مسئولیت روزنامه را بر عهده دارم. البته روزنامه 33 سال است منتشر می شود. 2 سال آقای مهندس موسوی مسئولیت روزنامه را بر عهده داشتند وقتی ایشان وزیر امور خارجه شدند و رفتند به دولت، از آن زمان بنده مسئول روزنامه شدم
شاید برای شما شنیدنی باشد که این مسئولیت روز هفتم تیر سال 60 به من داده شد. یعنی همان روزی که حزب منفجر شد و آقای بهشتی و 72 تن شهید شدند. بنده هم آنجا بودم و در حقیقت رفیق نیمه راه شدم. قبل از نماز مغرب و عشاء جلسه بر قرار بودقبل از نماز جلسه شورای مرکزی حزب بود و من هم عضو شورای مرکزی بودم. در جلسه که بودیم آقای بهشتی گفتند آقای مهندس موسوی قرار است وزیر امور خارجه شوند  بنابراین دیگر در روزنامه نخواهند بود و پیشنهاد ما این است که آقای مهاجری مدیرمسئول روزنامه بشوند
چون روزنامه ارگان حزب بود، رسم بر این بود که رای گیری شود. رای گیری انجام شد و رای دادند که بنده از فردا مشغول کار شوم. نماز مغرب و عشاء خوانده شد. جلسه ادامه یافت.آقای بهشتی شهید شدند و من هم مجروح شدم و به بیمارستان منتقل شدم. پس از 2 هفته با حال نقاهت به روزنامه آمدم و مشغول کار شدم. شرایط امروز مطبوعات ایجاب می کند که این پیشنهاد «پیشنهاد آقای اولیاء مبنی بر خاطره از امام در رابطه با روزنامه» را پیشنهاد خوبی بدانم. برای اینکه یک مقدار صحبت کنیم و بعد به  سئوالات  و سایر موارد برسیم و جلسه ادامه پیدا کند. من خیلی خاطره از امام در مورد مسائل روزنامه دارم.

 

 خاطره اول از امام

زمانی در همان دوران امام شرایط روابط سیاسی ایران و انگلیس بحرانی بود و بعد از مدتی که آن ها سفیر و کاردار نداشتند، قرار شد فردی از طرف انگلیس بعنوان سفیر یا کاردار به ایران بیاید. ما خبر دار شدیم کسی که قرار است به ایران بیاید، قبلا در ایران بوده و مامور امنیتی سفارت انگلیس بوده و زبان فارسی را خوب بلد است، شیطون است! و تمام جیک و پوک ایران را هم بلد است. و در آن شرایط سخت قرار است بیاید و همه کاره سفارت شود.


تعجب کردیم از اینکه چرا وزارت خارجه چنین پیشنهادی را پذیرفته است. چون وزارت خارجه حق دارد فردی که پیشنهاد می شود را بپذیردیا رد کند.


در روزنامه جمهوری اسلامی  سرمقاله ای که خودم نوشته بودم با عنوان پدر شیطان چاپ کردیممحتوای مقاله این بود که اگر آمریکا شیطان بزرگ است و امام این  را فرموده بودند، آمریکایی ها بچه های انگلیسی ها هستند. همین انگلیسی ها بودندکه به آن طرف دنیا رفتند، سرخ پوست های آمریکایی را سرکوب کردند و آنجا را تصرف کردند و آمریکا را تاسیس کردند. بنابراین انگلیسی ها پدر شیطان هستند. آن وقت ما چطور قبول می کنیم آدمی با این ویژگی ها مسئول سفارتخانه شود؟ و این بمعنای عدم احتیاط وزارت خارجه است و دلیلی بر نا پختگی وزارت خارجه است.


در آن زمان آقای ولایتی وزیر خارجه بود و همان روز امام طی یک سخنرانی فرمودند عزیزان من  ناراحت نباشید من همه مسائل روابط خارجی را زیر نظر دارم. من حدس زدم گوشه ای از همین صحبت های امام مربوط به ما باشد. چون ما همان روز این مقاله را چاپ کرده بودیم و امام هر روز روزنامه جمهوری اسلامی  را می خواندند و به سرمقاله های روزنامه هم توجه داشتند.


گفتم حتما امام می خواستند چیزی را به ما بگویند.


خیلی هم برایمان مهم بود که امام از کار ما ناراضی باشند یا رضایت داشته باشند و بخواهند چیزی را به ما بگویند.


در صدد بودم که تماس بگیرم و نظر ایشان را بپرسیم.


عصر همان روز احمدآقا تلفن زد . رسم بر این بود که هر موقع امام کاری با ما داشتند، دستوری داشتند، توصیه ای داشتند، نهی داشتند یا از طریق احمدآقا به ما می گفتند یا از طریق یکی از افراد دفتر که فرد خاصی بود ولی خیلی از مراحل رابط بین ما و امام حاج احمدآقا بودند.  آن روز ایشان تلفن زدند و کاری داشتند که اصلا آن بحث نبود. به ایشان گفتم چقدر خوب شد شما تلفن زدید! من کاری با امام داشتم. می خواستم بپرسم امام امروز چنین صحبتی کردند نکند به ما چیزی دارند می گویند.


ایشان گفتند اتفاقا امروز آقای ولایتی در نیویورک مقاله شما را خواند (از طریق فکس  وزارت خارجه مقاله برای ایشان ارسال شده بود) و تلفن زد به آقای بشارتی و گفت که شما به امام عرض کنید بالاخره یا ما به عنوان وزارت خارجه کارمان صحیح است یا روزنامه جمهوری اسلامی درست می گوید.

 

اگر روزنامه  درست می گوید به ما بگویید این کار را نکنیم و اگر کار ما صحیح است به روزنامه  بگویید این ها را ننویسد. تکلیف ما را روشن کنید.

 

 این پیغام را به آقای بشارتی داد و آقای بشارتی هم به حاج احمدآقا تلفن زد و من این مطلب  را خدمت امام عرض کردم و امام هم فرمودند به آقای ولایتی بگویید: شما کار خودتان را بکنید، روزنامه هم مطلب خودش را بنویسد!

 


من دیدم حرف عجیب و جالبی است. وچنین جوابی از امام  هیچ وقت به ذهنمان نمی رسید .
حرف جامع و قشنگی بود. یعنی اینکه روزنامه باید حریّت خود را داشته باشد، نقد خود را داشته باشد و کسی نباید جلوی روزنامه را بگیردالبته در چارچوب ارزش ها و موازین.


اگر وزارت خارجه هم به این تشخیص رسیده که باید این کار را  انجام بدهد، این کار را انجام بدهد و تحمل انتقاد را داشته باشد. و پاسخ انتقاد را بدهد.

 

 خاطره دوم از امام

خاطره ای دیگر از امام نقل می کنم که سعه صدر و وسعت دید امام را نشان می دهد
قطب زاده در قالب حواریون امام با امام از پاریس به ایران آمد ولی بعدها اسناد و مدارکی بدست آمد که او با بعضی سازمان های جاسوسی متصل بود.


اینجا تدارک یک کودتا را دید، بعد از اینکه وزیر خارجه و رئیس سازمان صداوسیما شد
آن کودتا هم خیلی کودتای خطرناکی بود. هدف اصلی در آن کودتا جماران، خانه امام و شخص امام بود. با راهنمایی او سرویس های جاسوسی خارجی و همه چیز آماده شده بود تا آنجا را بمباران کنند و در درجه اول امام را از بین ببرند. و ان کسی که بنابود رهبری کشور را بر عهده بگیرد گفتند خوب است یک  عالم باشد و مرجع تقلید و برای این کار آقای شریعتمداری را در نظر گرفته بودند.


پس از آن که کودتا کشف می شود و قطب زاده دستگیر می شود و دو سه تا روحانی هم که با او کار می کردند دستگیر شدند. بعضی از آن ها اعدام می شوند و آقای شریعتمداری هم در منزل حبس خانگی می شوند و بعد آقای ری شهری که وزیر اطلاعات بود با او صحبت می کند، آقای شریعتمداری مطالب را بیان می کند و آن صحبت ها از تلویزیون پخش شد.


در پایان مصاحبه، آقای ری شهری از آقای شریعتمداری پرسیده بود شما مطلب خاصی دارید؟ ایشان گفت: یه خواهش از آقای خمینی دارم که به رسانه ها و روزنامه ها دستور بدهد علیه من چیزی منتشر نکنند.


این خواسته ایشان بود. ما طبق نظر خودمان ،جوانی خودمان و انتقاد خودمان، (حدود 30 سال پیش)به حرف ایشان اعتنا نکردیم و همان شب علیه ایشان مقاله نوشتیم.


مدتی نگذشته بود که احمدآقا تماس گرفت. و گفت: امام فرمودند به شما بگویم از این لحظه هیچ چیزی علیه آقای شریعتمداری در روزنامه چاپ نکنید.


من گفتم همین الان مطلب را فرستادیم چاپخانه که در حال چاپ است. از امام اجازه بگیرید این یکی چاپ شود و از فردا چشم!


گفتند من باید از امام بپرسم. دو سه دقیقه بعد تلفن زنگ زد. حاج احمدآقا مجددا تماس گرفت و گفت از امام پرسیدم و ایشان گفتند خیر! از همین امشب. این مطالب را کنار بگذارید و از این لحظه هیچ چیزی علیه آقای شریعتمداری چاپ نشود.


ما جوان بودیم و نمی پسندیدیم این جور گذشت ها را نسبت به کسی که علیه انقلاب و شخص امام چنین کاری کرده است.


من آن وقت 31-32 ساله بودم ولی واقعا به امام اعتقاد داشتم. با اعتقاد قلبی دستور دادم مطالب را از چاپخانه برگرداندند و مطالب جایگزین شد و منتشر شد.


از این خاطره دوم می خواستم سعه صدر امام، گذشت امام، مروت امام و جوانمردی امام را بگویم.
این را هم بگویم که پیغمبر بی علت حضرت علی را جانشین خودشان نکردند. چراکه حضرت مروت داشت، جوانمردی داشت.


عایشه جنگ جمل را علیه حضرت علی به راه انداخت با آن همه مصیبت جنگ جمل با آن فضاحت و با آن گرفتاری ها و آدم هایی مثل طلحه و زبیر را هم با خودش کشاند به آن جنگ.


حضرت بعد از آنکه پیروز شدند به عایشه احترام کردند. عایشه را سوار شتری کردند و ده زن را هم همراه او کردند تا نامحرم همراه او نباشند ولی به زنان گفتند پارچه هایی روی سرشان ببندند تا شبیه مردان شوند و هیچ کس متوجه نشد این ها زن هستند تا برسند به مدینه.


در وسط راه عایشه گله می کند و ناسزا می گوید به حضرت امیر که عجب آدمی است که نامحرم همراه من می فرستد! من که زن پیغمبر هستم تا مکه با نامحرم باید بروم !


وقتی به مدینه رسیدند در یک جای خلوتی زن  ها پارچه ها را باز کردند و گفتند ببین ما زن هستیم و حضرت امیر آنقدر مروت دارد، جوانمرد است که ما زن ها را همراه تو بفرستد نه مردها را.حال که متوجه شده ای استغفار کن! و خیلی مسائل دیگر درباره جوانمردی حضرت وجود دارد.


اگر قرار باشد درمورد همین موضوع صحبت کنیم شاید 30 – 40 سخنرانی یک ساعته لازم باشددرخصوص این که چرا امیرالمومین محبوب است و چرا مکتب علی باقی ماند و چرا وقتی ابن ملجم وارد کوفه شد و اطرافیان از موضوع مطلع شدند، آمدند خدمت ایشان و گفتند او آمده شما را بکشد اجازه بدهید دستگیرش کنیم که حضرت موافقت نکردند و گفتند قصاص قبل از جنایت نمی کنیم.  شنیده بودند قرار است به دست او شهید شوند. آن شب وقتی صبح شد آمدند و به ابن ملجم گفتند بلند شو! و ماموریت خود را انجام بده !


حضرت نخواست او را بکشد تا چند صباح دیگری زنده بماند. امام اگر این کار را می کرد می شد حسنی مبارک! می شد صدام! می شد قذافی! می شد شاه ! و می شد هر کس دیگری که اگر بو می برد که کسی می خواهد توطئه ای کند پدرش را در می آورد!


این اسلام نیست و امیرالمومنین به این  دلیل انتخاب شدکه اسلام واقعی را پیاده کند  و فلسفه غدیر هم همین است.


پیام سیاسی غدیر این است مانند امیرالمومنین سعه صدر داشته باشیم و در برخورد ها منصفانه عمل کنیم و انتقام جو نباشیم.


آنجا که لازم است برای اسلام شمشیر بزنیم! همان طور که امیرالمومنین زد! و جاهایی که لازم است مروت به خرج دهیم و سعه صدر داشته باشیم
به خصوص در مورد مسلمان ها که خداوند به  شیعیان دستور داده است نسبت به مسلمان ها و خودی ها مروت داشت نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز...

ما را در سایت نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز دنبال می کنید

برچسب : میرحسین موسوی ,مهدی کروبی ,مسیح مهاجری,اصول گرایان, نویسنده : سردبیر نیک نیوز nick بازدید : 365 تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1391 ساعت: 14:58