دومين نامه هفت فعال اصلاح طلب به عسگر اولادي : به مردان پخته سياست نيازمنديم

ساخت وبلاگ

 

دومين نامه هفت فعال اصلاح طلب به عسگر اولادي
 
به مردان پخته سياست نيازمنديم
 
مواضع اخير عسگراولادي درباره معترضان سال 88 با استقبال جمع كثيري از منتقدان و اصلاح‌طلبان و حتي بعضي از اصولگراها مواجه شد. هفت نفر از اصلاح‌طلبان نامه‌يي نوشتند و سخنان او را به مثابه طليعه‌يي براي گفت‌وگو و باز شدن فضا ارزيابي و از او تشكر كردند. عسگراولادي نامه آنها را بي‌پاسخ نگذاشت و البته پاسخ خود را با انتقادهايي نيز همراه كرد از جمله اينكه از آنها خواست پشتيبان ولي فقيه باشند تا كشور دچار ديكتاتوري نشود. آنچه در ادامه مي‌خوانيد پاسخ اين هفت اصلاح‌طلب به آن نامه است.



به نام خدا برادر ارجمند جناب آقاي عسگراولادي،با سلام و احترام مجدد،چه زيبا است در شرايطي كه راه‌هاي گفت‌وگو و تعامل خردمندانه و دلسوزانه را از يكديگر دريغ كرده‌ايم، به ايجاد كورسوي اميدي كه بتوان در آن بر سر حداقل‌ها مبتني بر احترام متقابل و دغدغه‌هاي مشترك گپ و گفتي رقم زد، همت گمارده‌ايد. مهم نتيجه و فرجام عملي اين مكاتبات نيست. از آن برتر نفس انجام اين امر است. چه اينكه بخش مهمي از مجادله‌ها و سوء برداشت‌هايي كه در ساليان اخير بر ما رفته است، در نتيجه بستن همه منفذها و فقدان درك مشترك از يكديگر و نبود همت عالي براي انباشت سرمايه‌هاي ملي در تمامي سطوح جهت نيل به اهداف مشترك‌مان كه تعالي ايران عزيز، اسلام رحماني و ارزش‌هاي انقلاب اسلامي مان است. همان‌طور كه مي‌دانيد، ما دچار بن بست در گفت‌وگو شده‌ايم و هرچه جلوتر مي‌رويم اين انسداد بزرگ‌تر و سترگ‌تر مي‌شود. از اينكه به سهم خود بر اين ديوار بلند بي‌اعتنايي نقبي زده‌ايد از شما سپاسگزاريم. جا دارد در ابتداي اين نامه از حسن توجه و اعتمادي كه به دوستان و برادران اصلاح‌طلب خويش كرده‌ايد تشكر نموده و دستان‌تان را به نشانه احترام بفشاريم.

جناب عسگراولادي!

ما با دوجريان عمومي در دوسوي خود روبه‌رو هستيم. جرياني كه تنفس خود را در غوغاسالاري، شعارزدگي، افراطي‌گري دانسته و جريان ديگري كه اداره كشور را در ستيز با باورها، سنت‌ها و ارزش‌هاي تاريخي اين سرزمين معنا مي‌كند و نيم نگاهي نيز به آن سوي مرزها دارد. هيچ فرقي هم نمي‌كند كه طرفداران اين دو مشي چه ادعايي دارند. مهم عملكرد، تاثير ونتيجه رفتارشان است. يكي در آن سو، اسلام را معادل عقل ستيزي، انكار مردم سالاري و تزييني دانستن آراي مردم دانسته و بر اين باور است كه در غياب حضرت حجت نبايد موجد هيچ اقدام اصلاح گرايانه‌يي شد، با اين فرض احمقانه كه اصلاح و انجام شايسته امور فرج آن بزرگوار را به تاخير مي‌اندازد. يا اينكه خود را منجي گرايان نويني مي‌دانند كه نياز خود به ميراث تاريخي تشيع را كنار زده و براي خود جايگاه اتصال به مهدويت قائلند و در اين راه از مراجع و نهادهاي سنتي و آموزه‌هاي مصطلح فراتر مي‌روند. آنها نه تنها با وجود فقدان پشتوانه مردمي از نردبان اصولگرايان بالا رفته، بلكه به هيچ‌كدام از قواعد و سنت‌هاي رايج محافظه‌كاري نيز باور ندارند. ديگر گروهي كه آزادي را در انكار اسلام و هويت ديني دانسته و عقل گرايي و تلاش براي ساخت ايران عزيز را در مقابله با دين گرايي و ارزش‌هاي متعالي انقلاب اسلامي ايران مي‌داند. اين دو هرچند به ظاهر دشمن يكديگرند ولي آدمي را به ياد تعبير خردمندانه استاد شهيد مرتضي مطهري مي‌اندازد كه فرموده بودند، هرچند در ظاهر اين دو با هم مخالفند، اما بسان يك قيچي در جهت عكس هم و براي نابودي يك چيز به حركت در مي‌آيند. مهم نيست دو طرف افراطي چه شعارهايي مي‌دهند، مهم آن است كه دود اعمال‌شان به چشمان چه كساني فرو مي‌رود. رفتار اين دو گروه نشان داده كه فارغ از شعارهايشان كمر به نابودي ايران عزيز بسته‌اند. برداشت ما از مكتب نوراني اسلام آن است كه اسلام منشأ بركات فراوان و برپاكننده نهضت بزرگ انساني و ايجادكننده تمدني بس رفيع است. ما بر اين باوريم كه انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) هم مي‌تواند منشأ اصلاح كژروي‌هاي اخلاقي شود و هم جامعه‌يي بزرگ و پيشرفته ايجاد كند.

جامعه‌يي كه مي‌تواند نمونه و الگوي مسلمانان باشد. كشوري توسعه يافته كه در آن دين عرصه تحقق عملي داشته، هم ديانت مردم را كمال بخشد و هم معيشت آنها را تقويت كند. اينچنين آموزه‌يي نه در جنگ با عقل است و نه در جدال با آزادي. تاريخ بشر به ما آموخته است كه هرجا مدعيان دين به جنگ آزادي و عقلانيت رفته‌اند، اين ساحت دين بوده كه به‌شدت صدمه ديده و از بستر جامعه برافتاده است. تجربه انسان غربي در قرون وسطي بهترين گواه بر اين مدعا است. به تعبير استاد مطهري اين ساحت دين است كه با عدالت سنجيده مي‌شود نه ساحت عدالت با دين. تاريخ اسلام بر خود باليده است كه هيچگاه در مكتب نوراني اسلام طبقه‌يي منحصر در دين شكل نگرفته است. آموزه‌هاي شرعي آن‌گاه اعتباري داشته‌اند كه با برداشت‌هاي عقلاني در همزيستي و سازگاري بوده‌اند. وضعيت انسان امروز در جهان نشان مي‌دهد كه بشر همواره نيازمند معنويت است. اما معنويتي كه در آن بتوان از چشمه ناب بي‌پيرايگي نوشيد. تحجر بزرگ‌ترين دشمن دين است. متحجران بدترين جفا را در حق دين روا مي‌دارند. آنها دين، عقلانيت و آزادي را نقيض يكديگر مي‌دانند و در ذهن نابالغ آنها نمي‌توان اجماع دينداري و آزادگي را تصور كرد. هنر امام در اين بود تا به ما اثبات نمايد هم مي‌توان ديندار بود و هم روشنمدار. اما تندروها و كوردلان دو سوي اين طيف‌ها نمي‌خواهند اين سخنان را بشنوند. عده‌يي مي‌گويند، دين يعني ضديت با حقوق بشر، ضديت با عقلانيت، دشمني با آزادي و مردمسالاري. گروه مقابل هم مي‌گويند كه دين توان اداره جامعه و تعامل با ارزش‌ها و خواسته‌هاي نوين بشري را ندارد.

جناب عسگراولادي!

دغدغه بزرگ ما حرمت و ميراث تشيع و ارزش عمومي جامعه و دولت ديني است. اگر اين فرصتي كه در اختيار دينداران گذاشته شده به پايان خوشي نرسد، همه ما مسووليم. چه آنها كه مستقيما موجب ناكارآمد نشان دادن دولت ديني و ميراث ديني‌مان شده‌اند و چه آنهايي كه بهترين فرصت‌ها را از فرزندان اين ملت گرفته و به بهانه‌هاي واهي آنها را خانه‌نشين كرده و مديران يك شبه و ميدان نديده را بر گرده بروكراتيك كشور سوار كرده و مهم‌ترين تصميمات را بي‌تدبيرانه اتخاذ كرده‌اند. نمي‌خواهيم نمك به زخم كسي بپاشيم. اما تمامي اين بي‌تدبيري‌ها و بي‌كفايتي‌ها پيش‌بيني شده بود. شايد بهتر آن است كه گفته شود، خود كرده را تدبير نيست. اما چه كنيم كه ما همگي بر اين كشتي سوار هستيم و ره به مقصد يكساني مي‌بريم. اما بايد بدانيد كه اگر نتوانيم به خواست و آرماني كه انقلاب براي تحقق آن صورت گرفت نايل آييم، مسووليت همه ناكارآمدي‌ها و بحران‌ها و تهديدهايي كه كليت كشور را در برمي‌گيرد بر عهده ما است.

برادر عزيز!

نگاه ما به جريان اصلاح‌طلبي، تكيه بر رقابت‌هاي صرف سياسي و رفتارهايي شبيه مجادلات قبيله‌يي نيست. جريان اصلاح‌طلبي برآمده از خواست و مطالبات تاريخي قديمي ملت ايران است. اين خواست و مطالبه تاريخي در انقلاب مشروطه، نهضت ملي نفت، انقلاب اسلامي و حماسه دوم خرداد 76 از سوي قاطبه ملت ايران درخواست شده است.

جرياني كه بر سه پايه ايران، اسلام و پيشرفت متكي است. آزادي و عدالت در كنار توسعه و پيشرفت در دل اين سه ستون استوار مستتر است. اين جريان سياسي دين را يكي از اركان اصلي فرهنگ و تمدن ايراني مي‌داند. اين گرايش البته تنها در دوران اسلامي تجلي نداشته، بلكه در ذات هويت ايراني معنا يافته است. چه آنكه ما ايرانيان تنها ملتي در تاريخ بشر هستيم كه بت پرست نبوده‌ايم و البته افتخار ديگرمان اين است كه برخلاف بسياري از ملل متمدن بشري، هيچگاه بت پرستي را تجربه نكرده‌ايم. سنت ديگري كه ايرانيان را متمايز ساخته، ميل به عدالت و تحقق آن در تاريخ بشريت است. فارغ از نگره‌هاي ناسيوناليستي يا فرصت‌طلبانه باستان‌گرايي، تاريخ ايران كهن مشحون از ارائه فرصت‌هاي برابر براي ملل و دولت‌هاي ديگر و همسايه است. ما كمتر آغازكننده جنگي در تاريخ بوده‌ايم اما همواره از مرزها و تماميت ارضي خود با دلاوري و شايستگي دفاع كرده‌ايم. امروز هم دنبال جنگ نبوده و نيستيم. جهان ما از جنگ و نزاع‌هاي ويرانگر خسته است. نبايد به بدخواهان براي ضربه زدن به كشور فرصت و بهانه داد. دنياي امروز با امنيت و ثبات، گسترش مردمسالاري و تقويت نهادهاي مدني و بالا بردن شاخص‌هاي اقتصادي از ديگر كشورها متاثر مي‌شود. در حالي كه ايران در بهترين منطقه استراتژيك و ژئوپولتيك قرار دارد، بايد نسبت به تحولات منطقه پيشگام باشد. به دليل سوء سياست‌ها در عرصه بين‌المللي از درك عميق تغييرات در منطقه خاورميانه باز ماند. از فرصت تحولات در كشورهاي منطقه نتوانستيم در راستاي تحكيم مواضع خود سود بريم. اين در حالي است كه برخي از همسايگان و دولت‌هاي كوچك، فارغ از ظرفيت واقعي خود، در غياب يك ديپلماسي كارآمد از اين آب‌هاي گل آلود ماهي مي‌گيرند.

دوست ارجمند ما!

جريان اصلاح‌طلبي مرهون نوانديشي در تمامي عرصه‌ها با تاكيد بر پايه‌هاي اصلي كشور و انقلاب است. چه در تئوري و چه در عمل، اصلاح‌طلبي تنها با تكيه و حمايت از كليت ساختارهاي نظام معنا مي‌يابد. در غير اين صورت اصلاح‌طلبي معنايي ندارد. آنها كه در تلاش هستند تا ناشيانه اصلاحات را به براندازي يا هم آغوشي با جريانات معاند متهم نمايند، يا معناي اصلاحات را نمي‌فهمند يا مي‌دانند و ماموريتي ديگر دارند. بايد تاكيد نماييم كه اصلاح‌طلبي بازي در ميانه ارزش‌هاي رايج نظام و تلاش براي بهسازي ناكارآمدي‌هاي آن و اصلاح كژروي‌هاست. سازمان‌هاي اجتماعي نيز بسان نظام‌هاي مكانيكي، نيازمند ارزيابي و عيب يابي و اصلاح امور هستند. وگرنه آب زلال هم كه منشا حيات است، در صورت عدم تحرك و پويايي به گندابي بدل خواهد شد. اما اين بدان معنا نيست كه همه اقداماتي كه چه به نام اصلاحات و چه به نام اصولگرايي انجام شده، محل دفاع دارد. هم برخي از اصلاح‌طلبان ما در بسياري از حوزه‌ها دچار اشتباه و اهمال شده‌اند و هم برخي از اصولگرايان بسياري از فرصت‌ها را از كشور ستانده‌اند. اما يادمان باشد كه اختلافات ما تنها به انتخابات 88 مربوط نمي‌شود. از ابتداي شكل‌گيري انقلاب اسلامي ما نگاه‌هاي متفاوتي به مسائل داشته‌ايم. مهم‌ترين فراز تاريخي اين اختلافات به جدايي مجمع روحانيون مبارز از جامعه روحانيت مبارز مربوط مي‌شود. بزرگان هر دو تشكل، از مريدان و شاگردان امام بودند. اما در حضور ايشان و با اجازه و تاييد ايشان اين انشعاب صورت گرفت. اما مي‌پذيريم كه همان‌طور كه دوستان ما از شعار مبارزه با اسلام امريكايي براي حذف شما و دوستان‌تان بهره بردند، در كارنامه دوستان و همفكران شما نيز از اين دست سوءاستفاده‌ها كم نبوده است. چه آنكه پرونده دوستان اصولگرا از اين حيث پربارتر است. گاهي آتش رقابت آنقدر بالا گرفته كه نگراني از حذف فيزيكي نيز به وجود آمده است!

اما امروز محل گله‌گزاري و طرح سخنان اختلاف افكن نيست. ما هردو گاهي ره به خطا برده‌ايم. براي جامعه‌يي كه سابقه كار گروهي و رفتار مبتني بر ترجيح منافع ملي بر ارزش‌هاي حزبي و خطي، كم در سابقه خويش دارد، اين خطاها بخشيدني است. مهم آن است كه راه خود به سوي آينده را هموار و از گذشته‌ها درس بگيريم. ديروز به تاريخ پيوسته است. مهم آن است كه از آن درس‌ها آموخته باشيم. آنچه اهميت دارد، سرنوشت امروز و فرداي سرزمين‌مان است. شايد فرداي ما بدتر از امروزمان باشد. اما در بستر و پيشگاه تاريخ اين را فرض قطعي خود مي‌دانيم كه تذكر دهيم، فرصت‌ها براي كشور يكي پس از ديگري از دست مي‌رود. اداره غلط دولت و رفتارهاي نمايشي در كنار فقدان تدبيرهاي مديريتي كلان، كلاف سردرگمي را فراهم ساخته كه خلاصي از آنها به راحتي امكانپذير نيست. نه در عرصه بين‌المللي وضعيت خوبي داريم و نه در شرايط اقتصادي بساماني به سر مي‌بريم. آن ماجراجويي‌ها و سخنان گزافه، زندگي را بر مردم سخت كرده است. وضعيت اخلاقي و اجتماعي جامعه را نيز كه تماشا مي‌فرماييد. شاخص‌ها در تمام ابعاد نگران‌كننده است. آنهايي كه از قطعنامه‌ها به كاغذ پاره تعبير مي‌كردند و تنها به جنجال آفريني مشغول بودند، امروز تقصير بي‌تدبيري‌ها در حوزه مديريت خود را به گردن تحريم‌ها مي‌اندازند!اصلاح اين نابساماني‌ها تنها با گستره دامنه اعدام‌ها و راه‌اندازي نمايش‌هاي اينچنين بدون درك درست عوامل و دلايل اصلي پيدايش اين بزهكاري‌ها ناممكن است. امروز جايگاه ما، در عرصه بين‌المللي كه در ميان همسايگان براي حضرت عالي كه فردي مطلع هستيد، به خوبي آشكار است. نگاهي به برخي كشورهاي مسلمان و تدابير مطلوب آنها براي بهبود شرايط زندگي مردمان‌شان و استفاده از فرصت‌هاي بين‌المللي آنها را به بازيگراني بزرگ تبديل كرده است. كار به جايي رسيده است كه برخي از دول سابقا دوست يا مرعوب ايران عزيز براي كشور آهنگ ابوعطا مي‌نوازند!چرا كاري با اعتبار ايران كرده‌ايم كه هربار كه هموطنان‌مان به سفر خارج مي‌روند- كه به بركت سياست‌هاي دولت، اين مشكل هم حل شده است!- از اين همه پيشرفت همسايگان، انگشت حيرت و حسرت به دندان مي‌گزند. اينكه چرا كشورشان با اين همه ثروت و موقعيت‌هاي استثنايي، مردمانش به اين حال و روز افتاده اند؟در حالي كه ظرفيت انقلاب اسلامي و ايران بزرگ بسيار فراتر از اين شرايط است.

برادر عزيز!

تحولات يكي، دو سال اخير در منطقه نشان داده موسم جديدي از راه رسيده است. اگر گوش خود را به نجواهايي كه برخاسته ببنديم، فرجام نيكي نخواهيم داشت. ما نمي‌توانيم نسبت به حقوق گروه‌هاي مختلف اجتماعي و قوميتي خود ساكت باشيم. نمي‌توان پا بر نيازهاي مشروع گروه‌هاي گوناگون اجتماعي گذارد. با اينكه انقلاب اسلامي مشاركت عمومي زنان ايران را تسهيل كرده، بعضا نداهايي در مراكز قانونگذاري برمي‌خيزد كه با روح جامعه مدني و كرامت انساني در تعارض است. زنان ايران به عنوان نيمي از پيكره اجتماعي ايران نقش بي‌بديلي در رشد و نوسازي و ارتقاي معنويت ايران دارند. نمي‌توان به پرسش‌هاي مهم نسل جديد بي‌توجه ماند و به سوال‌هاي امروزين آنها پاسخ‌هاي كهنه و ناكارآمد داد. امروز همچنان نيازمند اجراي بدون تنازل قانون اساسي در تمامي اركان و سطوح هستيم. ما به همه اركان قانون اساسي پايبندي داريم. استفاده مقطعي و دل‌خواسته از اين قرار داد ملي و فراموشي بخش‌هاي اصلي كه به حقوق مردم و تكاليف حكومت‌ها مربوط است، نوعي سوءاستفاده از قدرت و بازي با كلمات و يك رفتار بي‌پرنسيب است. با اين همه بايد با مردم صادق باشيم. شما كه به اخلاق پايبند هستيد و طرح اين گفتمان را تنها از اين باب روا دانسته‌ايد، آيا شايسته نمي‌دانيد كه با صراحت و شفافيت به مردم اعلام كنيم كه گناه بسياري از اين ناتواني‌ها به گردن گروه‌هايي است كه از اين دولت و مديران ارشدش بي‌حساب و كتاب حمايت كرده‌اند و جالب‌تر آنكه امروز حساب خود را از اين دولت جدا كرده‌اند. ولي فارغ از اين مجادلات، ما هنوز مي‌توانيم با تكيه بر داشته‌هاي خود شرايط را براي زندگي مردم آسان‌تر نماييم. ما هنوز چهره‌ها و شخصيت‌هايي را در ميان جامعه داريم كه مي‌توانيم از اعتماد ملي ايرانيان براي عبور از اين بحران‌ها سود ببريم. منوط بر اينكه اين فرصت‌ها از دست نرود و ما به سرزمين سوخته نرسيم. بزرگاني چون سيد محمد خاتمي، هاشمي‌رفسنجاني و ناطق نوري مي‌توانند در اين بزنگاه‌هاي تاريخي نقش ملي و ميهني خويش را ايفا نمايند. ما براي عبور از بحران فقط به مردان رزم و امنيت نياز نداريم، به مردان پخته سياست بيشتر محتاجيم. عرصه سياست، بستر كنش و تعامل سياستمداران است نه رجال ديگر. هركس را براي كاري ساخته‌اند. زبان سياست زبان ديگري است. متاسفانه در سال‌هاي اخير با امنيتي كردن شرايط جامعه و بستر سياست در ايران، بر حجم ناكارآمدي‌ها و بحران‌ها افزوده شده است. بديهي است يكي از مهم‌ترين اتفاقات در انتخابات پيش رو، باز گرداندن شرايط بازي سياست در اين عرصه است. وضعيتي كه يكي از مصايب و نتايج تلخ انتخابات 88 به اين سو است. در پايان اميدواريم طرح اين موضوعات به شفاف شدن مسائل و كمك به درك متقابل و ارائه راهكارهاي خداپسندانه جهت كمك به بهبود زندگي هموطنان‌مان نمايد. براي شما و دوستان همفكرتان آرزوي توفيق داريم.

ابراهيم اصغرزاده- الياس حضرتي- جواد حق‌شناس- سعيد ليلاز- رضا نوروززاده- مسعود سلطاني‌فر- اسماعيل دوست.

 

نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز...
ما را در سایت نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز دنبال می کنید

برچسب : عسگراولادی ,اصلاح طلبان , نویسنده : سردبیر نیک نیوز nick بازدید : 353 تاريخ : چهارشنبه 11 بهمن 1391 ساعت: 4:19