اعتماد : برج آزادی و تخریب احتمالی آن از نگاه شخصیت های فرهنگی ,هنری و سیاسی

ساخت وبلاگ

 اعتماد : برج آزادی و تخریب احتمالی آن از نگاه شخصیت های فرهنگی ,هنری و سیاسی 

نشت آب به برج آزادي ادامه‌دار است
 
برج آزادي در جواني پير شد
 


برج آزادي، از قديمي‌ترين نمادهاي شهري تهران، اين روزها حال و روز خوبي ندارد. دوران كهنسالي‌اش را مي‌گذراند، در 42 سالگي پير شده و به خس خس افتاده است. شايد اگر زودتر از اينها به دادش مي‌رسيدند پس از گذشت 4 دهه از ساختش، نياز به مرمت‌هاي اساسي نداشت. برج را معماري ايراني در سال 1349 ساخت تا يادماني باشد بر پايتخت.

پس از انقلاب اسلامي، سمبل تهران معروف شد به برج آزادي؛ برجي كه هم‌اكنون مجموعه‌يي فرهنگي - تاريخي است و توسط بنياد فرهنگي هنري رودكي اداره مي‌شود. اما اگر از جنبه اثر تاريخي به آن بنگريم، متولي، سازمان ميراث فرهنگي است و از جنبه شهري، شهرداري. برج 3 مالك دارد، اما درميان اين مالكان متعدد مي‌توان به مالك اصلي آن، مردم تهران اشاره كرد؛ مردمي كه خبر ترك خوردگي برج آزرده خاطرشان كرد و در انتظار ترميم برج محبوب‌شان‌ هستند.

غلامحسين شاه‌علي، مدير برج آزادي پيش از اين در يك برنامه تلويزيوني اعلام كرده بود خطر در كمين برج آزادي است، 8 سال است آب به برج آزادي نفوذ مي‌كند، اگر اين مشكلات به صورت مقطعي مطرح و دوباره به فراموشي سپرده شود اتفاقات جبران‌ناپذيري براي برج آزادي رخ خواهد داد. خبر ترك خوردن برج تكذيب شد، اما همچنان آب باران وارد شده به برج باعث نشت به ديواره‌هاي آن شده و شوره‌هايي در سقف زير زمين كه قسمتي از بخش فرهنگي - هنري برج را شامل مي‌شود ايجاد كرده است. سقف زيرزمين تنها جايي نيست كه شوره‌هاي روي ديوارش توي ذوق بازديد‌كننده‌ها مي‌زند، ديواره و گنبد ركن (رك) طبقه چهارم برج كه طبقه آخر آن هم محسوب مي‌شود، زخم خورده نشت آب است و بي‌توجهي مديران.



گنبد خيمه‌يي بر فراز بام برج

«نشت آب را در قسمت بالايي برج، آنجا كه به ما مربوط مي‌شد مهار كرديم.» مدير اجرايي برج از تعهدات اجرا شده بنياد و مجموعه فرهنگي برج مي‌گويد. ظاهرا تنها قسمتي كه بر عهده بنياد رودكي است و به سرعت اقدام شده، گنبد است، گنبد 8 ضلعي فيروزه‌يي پوشيده شده از سفال‌هاي فيروزه‌يي كه آب جاري شده از سقف و سرما تعدادي از آنها را شكانده و از بين برده است. گنبدي كه بر اساس معماري دوران سلجوقي ساخته شده و پيچ و تاب 8 ضلعي‌هايش منحصربه‌فرد است. تا پيش از اين سقف روي گنبد مجرايي داشت براي ورود آب باران و نزولات به روي سفال‌هاي گنبد، بنياد رودكي با ايجاد محفظه‌يي پرتابل كه فلزي است با ورق‌هاي پلي كربنات به شكل خيمه با وزني بالغ بر 400 كيلوگرم، روي سقف برج، سعي در جلوگيري از ورود آب باران به گنبد داشت كه بنا بر گفته سلطاني، مديراجرايي موفقيت‌آميز بوده و حالا سقف گنبد با اين بناي خيمه‌يي شكل كه 8 ضلعي هم هست پوشيده شده و ديگر قطره آبي وارد نخواهد شد. اين سازه هم به تاييد كارشناسان ميراث رسيده است.

سازمان ميراث فرهنگي، متولي ديگر اين برج است؛ متولي‌اي كه بايد ترميم سفال‌هاي گنبد با نظر كارشناسانش انجام شود. بدنه برج هم خرابي‌هايي دارد، وقتي نزديك مي‌شويم، وقتي دستي به برج پرهيبت آزادي مي‌كشيم، جاي خرابي‌هايي را به چشم مي‌بينيم كه ناشي از سال‌ها بي‌توجهي است، انگار كه برج حق خراب شدن و فرتوت شدن نداشته، از يادگاري‌هايي كه روي هر اثر تاريخي نوشته مي‌شود كه بگذريم، كاشي‌هاي بدنه برج هم دستخوش تغييرات آب و هوايي شده‌اند و چشم به راه دست مرمتگران ميراث.

مدير اجرايي برج از مراحل مختلف مرمت برج مي‌گويد. سلطاني با تفكيك اين مراحل از هم گفت: «در وهله اول بايد فاز مطالعاتي مرمت برج انجام شود، پس از آن شركت‌هاي ذي صلاح براي اجراي پروژه ترميم انتخاب مي‌شوند كه در جلسه‌يي كه با حضور هر سه متولي گذاشته شد، مشخص شد كه تاييد شركت مجري بايد از سوي شهرداري، بنياد رودكي و ميراث فرهنگي انجام شود. تامين اعتبارات البته بحثي جداست كه از سوي شهرداري پيش مي‌رود. پس از انتخاب پيمانكار وارد فاز اجرايي مي‌شويم.»

وي با اشاره به حضور ناظر ساخت برج در اين كميته اظهار داشت: «مهندس ايرج حقيقي كه ناظر ساخت برج بودند هم در اين كميته به عنوان كارشناس هستند و مشاوره‌هاي لازم را از ايشان مي‌گيريم.»

حساس‌ترين بخش بر عهده شهرداري است

شهرداري، اصلي‌ترين متهم اين پرونده شناخته شده است و مرمتي كه بر عهده دارد حساس‌ترين بخش مرمت‌هاي برج است. سنگفرش‌ها و محوطه فضاي سبز اطراف برج كه ميدان آزادي را تشكيل مي‌دهند، بنا به گفته سلطاني، يك بار در سال 86 به دست كارشناسان شهرداري مرمت شدند، اما ظاهرا اين مرمت از اساس به درستي انجام نشده و علمي و اصولي نبود، با آبياري فضاي سبز اطراف برج، و مهم‌تر از آن نبود سيستم آب و فاضلاب در اين محوطه، نشت آب در زيرزمين برج كه مجموعه فرهنگي است، را باعث مي‌شود. شهرداري منطقه 9 در اين زمينه با پيشنهاد برداشت كامل محوطه برج و تخليه باغچه‌ها و سنگفرش‌ها تا رسيدن به سقف فضاي بنياد كه همان زيرزمين است، قصد مرمت دارد، بنا به پيشنهاد شهرداري بايد قسمت‌هاي آسيب ديده شناسايي و با رعايت اصول مرمت بناهاي ميراثي مورد بازسازي قرار گيرند. اما اين مرمت به پس از 22 بهمن و راهپيمايي اين روز موكول شد تا مردم در روز راهپيمايي دچار مشكل نشوند. شهرداري معتقد است مديريت برج بايد يكپارچه شود، اينكه برج و محوطه اطرافش 3 مدير و متولي داشته باشد كار را سخت مي‌كند، مسوولان برج اما معتقدند در اين مورد بايد وزارت ارشاد و شهرداري به تشريك مساعي برسند كه مديريت كامل برج بر عهده شهرداري باشد يا نه. مدير اجرايي برج با تاكيد بر اينكه اين برج نمادي است ملي و نگهداري از آن نيازمند عزم ملي است، تمام سازمان‌هاي دولتي و غيردولتي را ملزم به حساس بودن نسبت به برج و نگهداري از آن كرد. وي گفت: «طبق قانون، نگهداري از برج بر عهده بنياد رودكي گذاشته شده، بنياد هم در حد اعتبارات مصوب خودش قرار بوده خدمات فرهنگي عرضه كند كه در حال انجام است، اما ما به عنوان سازماني كه در اين برج به سر مي‌بريم بارها به شهرداري منطقه هشدار داديم كه برج نيازمند مرمت است، آنها هم كارشناسان خود را به مجموعه مي‌فرستند با اين حال مي‌بينيم كه مرمت برج تا آنجا رسيده كه بايد اخطار كنيم تا برج ترميم شود.» شاه علي، مدير برج آزادي هم با اعلام اينكه ترميم اوليه برج براي رفع خطر بارش‌هاي زمستاني آغاز شده از لازم بودن بيش از 5 ميليارد تومان براي ترميم كامل اين اثر ملي خبر داد. مدير اجرايي برج هم با تاييد اين سخن، اعلام كرده البته كه اين بنا بيش از اينها نيازمند توجه و تامين بودجه است، اين شايد تنها هزينه اوليه براي برگرداندن برج به حالتي شبيه نرمال باشد. ايجاد پوشش موقت در زير پاهاي برج از ديگر وظايف شهرداري است كه توسط مدير اجرايي برج تاكيد مي‌شود، پوششي كه فعلا جلوي ورود نزولات و نشت آنها به درون برج را بگيرد.



آزادي، برج محبوب تهراني‌ها

مهندس حقيقي ناظرساخت برج در سال 49، معتقد است اگر به برج برسيم و مرمت‌هايش به موقع انجام شود، برج تا 400 سال ديگر پابرجاست. اما كسي اعلام نكرده اگر رهايش كنيم چند سال ديگر دوام مي‌آورد، شايد هم چند ماه ديگر. حقيقي كه چند هفته پيش از برج بازديد كرده بود، جايگزيني سنگفرش‌هاي 3 سانتي با سنگ‌هاي مستحكم 10 سانتي‌متري، ترك‌هايي كه بر بدنه برج نشسته‌اند، خزه‌هايي كه در لابه‌لاي بدنه روييده‌اند و نفوذ آب به سطوح زيرين برج را تاييد كرد.

برج آزادي به صورت يك تنديس ساخته شده است و به عنوان يك نماد شهري مورد توجه است. بر پايه نظرسنجي‌هاي انجام شده اكثريت شهروندان تهراني برج آزادي را به عنوان نماد شهر تهران معرفي كرده‌اند. اما جدا از نظرسنجي‌هايي كه انجام شده در كنار بازديد از برج و مرمت‌هايي كه نياز داشت و هنوز دارد، از زيرزمين برج گرفته تا بام، از مردم حاضر در اطرف برج، تهراني‌ها و شهرستاني‌هايي كه بعضي براي بازديد از برج آمده بودند و بعضي در حال عبور از كنار آن‌، كه محل‌ آمدو شد هميشگي شان بود نظرسنجي كوتاهي كرديم تا بدانيم مردم شهر چقدر با برج محبوب‌شان انس و الفت دارند، آيا مي‌توانند تصور كنند كه روزي شايد باشد كه برجي در كار نباشد، براي هيچ كس از پير و جوان، مرد و زن، تهراني و غير تهراني قابل تصور نبود، همه مي‌دانستند حال برج خوب نيست، اما به مخيله كسي هم خطور نمي‌كرد كه ممكن است روزي در آينده نه چندان دور، اهمال مسوولان، برج را از آنها بگيرد. جالب‌تر از همه اين حس و حال‌ها و علقه‌يي كه مردم به «آزادي» داشتند، قياسي بود كه با برج تازه نفس ميلاد مي‌كردند، ميلاد را با آن هيبت و عظمتش نزد آزادي، تازه واردي مي‌دانستند كه هيچگاه نخواهد توانست جايي اندازه برج پير در دل مردم باز كند.
 
 
 
 
 
تاريخچه برج
 
برج آزادي يكي از نمادهاي شهر تهران است كه در سال 1349 به دست معمار ايراني، حسين امانت كه از معماران جوان دانشگاه تهران بود طراحي و ساخته شد. تاريخچه برج به سال 145 بر مي‌گردد، سالي كه در آن، طرح يك نماد شناسايي ايران ميان معماران ايراني به مسابقه گذاشته شد و در نهايت قرعه به نام معمار جوان افتاد. عمليات ساخت برج آزادي در يازدهم آبان 1348 آغاز شد و پس از بيست و هشت ماه كار، در 24 دي‌ماه 1350 با نام برج شهياد به بهره‌برداري رسيد. اين برج قرار بود نماد «ايران مدرن» و نشان «دروازه تمدن بزرگ» در قرن بيستم باشد. در اين طرح، معمار حتي به جزييات اجراي بنا و نحوه چيدمان سنگ‌هاي نما دقت وافري مبذول داشته تا در نهايت جزءجزء اجزا به كل واحدي بدل شوند. مساحت زير بناي اين ميدان، حدود 87 هزار مترمربع است و بناي آن به صورت دروازه‌يي به ارتفاع حدود 45 متر ساخته شده است كه پنج متر آن داخل زمين فرو رفته است‌. طاق آن از زمين، 23 متر فاصله دارد و داراي 8 بخش مجزاست‌. در محوطه ميدان‌، 65000 مترمربع، به صورتي زيبا باغچه‌بندي و گل كاري شده است‌. در ساختمان آن 25000قطعه سنگ به كار رفته و 900 تن آهن مصرف شده است‌. اين بناي چهار طبقه داراي 4 آسانسور و دو راه پله و 286 پلكان است. در محوطه زيرين آزادي چندين سالن نمايش، نگارخانه، كتابخانه، موزه و... قرار دارد. طول اين بنا 63 متر، ارتفاع آن از سطح زمين 45 و ارتفاع از كف موزه 5 متر است. حسين امانت معمار برج، نقوش ميدان، باغچه‌ها و گل كاري‌ها را برگرفته از طرح داخلي گنبد مسجد شيخ لطف‌الله اصفهان مي‌داند، كه هندسه دايره گنبد تبديل به بيضي شده است. طرح آب نما و فواره‌ها هم ملهم از باغ‌هاي ايراني است. شيب ميدان به منظور خاصي طراحي شده به دليل نزديك بودن به فرودگاه مهرآباد، وقتي از سمت فرودگاه وارد ميدان مي‌شويد به حالت سرازير به ميدان وارد مي‌شويد و وقتي به بنا نزديك مي‌شويد دوباره سربالايي شكل مي‌گيرد، زمين زير برج كاملا صاف است. اين صافي و آن شيب ميدان وقتي به هم مي‌رسند، خط‌هاي قوسي جالبي را ايجاد مي‌كنند.



سفال‌هاي گنبد ركن ( رك) كه در اثر آب باران شكسته‌شده‌اند



شوره ها بر ديوارها و سقف سالن نگارخانه



ايجاد شوره بر اثر نشت آب به سقف زير زمين برج



شوره‌هاي راه‌پله طبقه چهارم
 
 
 
پرونده امروز: برج آزادي
 
مصائب برج نم كشيده
 
غزل حضرتي

برج آزادي، برجي است در ميانه ميدان، نخستين برج ساخته شده در تهران، پايتخت ايران بود، با وسعتي در حدود 15 هزار مترمربع بزرگ‌ترين ميدان در ميان كشورهاي خاورميانه، برجي 4 طبقه كه قرار بود دروازه تمدن باشد، تمدني 2500 ساله تا آنچه داشتيم و داريم را به رخ جهانيان بكشيم. سال 1349 بود كه قرار شد برجي در پايتخت ساخته شود، به ارتفاع 45 متر كه شايد در آن سال‌هاي پاياني دهه 40 كسي تصورش را نمي‌كرد كه مي‌شود برجي در تهران ساخته شود كه ارتفاعش اينچنين باشد. طرح برج برگرفته از طاق كسري كه به دوره قبل از اسلام بازمي‌گردد و گنبدش برگرفته از گنبدهاي مساجد ساخته شده در دوران اسلامي است، نقوشي كه در ميدان ديده مي‌شود و باغچه‌ها و گل كاري‌ها را شكل مي‌دهد، از طرح داخلي گنبد مسجد شيخ لطف‌الله اصفهان الهام گرفته شده، حسين امانت سازنده برج در اين خصوص معتقد است روابط لگاريتمي جالبي در هندسه و ابعاد گنبد مسجد شيخ لطف‌الله هست كه دانش عميق رياضي معماران ايران در دوره‌هاي گذشته را نشان مي‌دهد.

معماري برج برگرفته از دوران هخامنشي، ساساني و اسلامي است، طراح و سازنده برج، اين بنا را به گذشته‌هاي درخشان تاريخ مربوط مي‌كند، دوراني كه ايران در ادبيات، هنر، معماري، صنايع دستي، علوم مختلف و خيلي مسائل ديگر سرآمد بود. او جمع‌بندي خود را از ساخت برج اين مي‌داند كه اگر كسي از خارج مي‌آيد يا حتي مردم ايران بدانند كه اين اثر به كجا و به كدام فرهنگ مربوط مي‌شود.

برج حالش خوب نيست، برج نم كشيده است، 8 سال است نم كشيده. پايه‌هاي برج و زيرزمين آن، كه به بنياد رودكي واگذار شده شوره زده است و نم، همه ديوارها را فراگرفته است، آبياري محوطه و نشت آب در اطراف برج كه همان ميدان آزادي را تشكيل مي‌دهد و كم‌كاري شهرداري منطقه، باعث شده شوره در ديوارها جاخوش كند، اما از سويي ديگر آب باران از بالاي گنبد طبقه چهارم، آرام آرام وارد برج شده و سفال‌هاي فيروزه‌يي برج را ترك داده است، ترك‌هايي كه بعضي از آنها را از بين برده است.

مدير برج هشدار مي‌دهد. مي‌گويد 8 سال است برج نياز به مرمت دارد، 8 سال است گوش شنواي مسوولان مربوطه صداي ما برجي‌ها را نمي‌شنوند. شهرداري اما قول داده است پس از 22 بهمن، كه راهپيمايي سالانه مردم در سالروز پيروزي انقلاب است، ترميم‌ها را شروع كند. شوراي شهر از سمتي خواهان يكپارچه شدن مديريت برج است و سه متولي را براي يك برج برنمي‌تابد.

در اين پرونده بر آن شديم تا سراغ برج در جواني پير شده برويم، برج 42 ساله‌يي كه بايد حالاحالاها سرپا بماند، مديران برج از مشكلاتش گفتند و مردم از حس و حال‌شان و خاطرات‌شان از برج و عكس‌العمل‌شان درباره مشكلات برج. هيچ كدام نبود برج در مخيله‌شان نمي‌گنجيد، در اين صفحه همچنين به چهره‌هاي سرشناس هنر، ادبيات، سياست و ورزش هم سري زده‌ايم تا ببينيم آنها چقدر برج آزادي برايشان عزيز است.
 
 
 
 
 
به عنوان يك شهروند، معترضم
 
رويا تيموريان

برج آزادي نماد و بخشي از پايتخت است، بنايي ارزشمندكه همه شهر از آن خاطره دارند، اين سهل‌انگاري را از مسوولان حفظ بناها نخستين بار نيست كه مي‌بينيم، انگار كه مسوولان دوست دارند همه اين بناها از بين برود ولي شايد با مردم رودربايستي دارند، هر چند وقت يك‌بار درباره بنايي حرف و سخني پيش مي‌آيد كه در آستانه از بين رفتن است و بعد از مدتي هم از بين مي‌رود، اگر قصد اين است كه ما به معماري و شهرمان اهميت بدهيم اين بخش بزرگي از آن است، قطعا بخش عظيمي از مردم مي‌خواهند اين اثر هنري حفظ شود، از نگاه من اين اثر قبل از اثر تاريخي، اثري هنري است، به دليل معماري‌اي كه دارد، نمادي است كه خيلي براي شهر مهم است و همه خاطرات زيادي با آن دارند، ورودي پايتخت است.

اگر مسوولان مربوطه با مردم رو راست باشند و قرار باشد كه از بين برود كه فكر نمي‌كنم كاري از دست كسي بر بيايد، مسووليت بزرگي است و شهروندان فقط مي‌توانند نسبت به تخريبش معترض باشند. ما متخصص نيستيم كه بخواهيم كاري را در آن انجام دهيم. شنيده‌ام كه شهرداري هم اعلام كرده مديريت يكپارچه آن را به شهرداري بدهند تا ترميم را كامل انجام دهد اما نمي‌دانم چرا مقاومت صورت مي‌گيرد.

اگر روزي وارد ميدان شوم و برجي در كار نباشد مثل ديگر آثاري كه از بين رفته‌اند برايش افسوس مي‌خورم و فقط دنبال دليلش مي‌گردم، چون قطعا كساني هستند از مسوولان كه كارشان همين است كه اين بناها را حفظ و نگهداري كنند اگر كارشان را انجام نمي‌دهند يا قصدي برايش ندارند پس چه كار مي‌كنند. فكر مي‌كنم مسوولان بالاتر بايد آنها را كنار بگذارند تا كساني كه احساس مسووليت مي‌كنند وارد شوند و مسووليت را به دست بگيرند.

خاطرات من از برج آزادي زياد است، دوران نوجواني و جواني من در انقلاب سپري شده و در واقع ورودم به دانشگاه و ديپلم گرفتنم در همان زمان بود. البته اين برج پيش از اينها ساخته شده بود، نخستين نماد پايتخت بود و سال‌ها پس از آن، برج ميلاد ساخته شده. من مي‌خواهم تصور اين را بكنند كه برج ميلاد كه بعداز انقلاب ساخته شده دچار مشكل و فرسايش شود و در حال از بين رفتن باشد، بايد بي‌تفاوت از كنارش رد شويم؟ من فكر مي‌كنم اين براي همه ما مهم است، چون اين بخشي از هويت اين شهر است اگر ما بخواهيم هويت هايمان را از بين ببريم چه برايمان مي‌ماند. به اندازه كافي شهرسازي در تهران لااقل، بدون نظم، بي‌دقت و زيبايي‌شناسي هست، از بالا كه نگاه مي‌كنيم بالاخره نمي‌فهميم اين يك شهر مدرن است، بخشي روستايي است يا يك تجمع است، اين اتفاقي است كه از سال‌ها پيش در اين شهر افتاده، حتي بحث اينكه چه كساني اجازه دادند برج‌هايي كه روي خط زلزله است و بسيار خطرناك است ساخته شوند. من خودم جايي زندگي مي‌كنم كه زير آن سال‌هاي پيش قنات بوده و در واقع من كشتي خريدم نه آپارتمان. تهران با اين وسعتي كه پيدا كرده هيچ نماد و هويتي ديگر ندارد اما برج آزادي با معماري هنرمندانه‌يي كه دارد هنوز مي‌تواند نماد باشد براي يك شهر اما من در برج ميلاد زيبايي‌اي نمي‌بينيم.

وقتي از بيرون شهر را نگاه مي‌كنيم كمي رنگ در اين شهر نمي‌بينيم، يا برج‌هاي بي‌رمق بدقواره‌اند يا ساختمان‌هاي فرسوده‌يي كه در حال ريختن‌اند و قرار است جايشان ساختمان‌هاي جديد و مدرن ساخته شود. هيچ نگاه زيبايي شناسانه وحساس و مسوولانه‌يي نسبت به اين شهر نبوده است. متوليان اين جريان بايد جوابگو باشند، به شرطي كه از آنهاخواسته شود كه توضيح دهند، من به عنوان يك شهروند معترضم و تنها كاري كه مي‌توانم بكنم اين است.

بازيگر سينما و تلويزيون
 
 
 
 
 
متولي كه سه تا بشود، برج آزادي هم به اين روز مي‌افتد
 
عليرضا منصوريان

برج آزادي يك سال از من بزرگ‌تر است، امسال 41 ساله شده‌ام و فكر مي‌كنم آنچه به دوران كودكي‌ام بازمي‌گردد، برج آزادي، نماد تهران است. اگر به نوعي در نمادهاي 30 سال پيش دنيا نگاه كنيد همه اين برج را همچنان نماد شهر مي‌دانند، اگر در فرانسه برج ايفل بوده و در ايتاليا برج پيزا، در ايران هم برج آزادي بوده. فكر مي‌كنم كه اينكه اين برج سه متولي دارد خودش جاي بحث دارد، براي همين دارد آسيب مي‌بيند؛ اگر يك متولي داشت به طور حتم آسيب نمي‌ديد. اگرما هيچ نگاه خطي و سياسي هم به آن نداشته باشيم و فقط به قضيه به طور تاريخي نگاه كنيم، كافي است؛ اگر برج از بين برود بخشي از نماد و تاريخ ايران از بين مي‌رود كما اينكه درباره ديگر بناها هم اين اتفاق افتاد، ارگ بم در زلزله از بين رفت، و اگر قبل از آن به فكر افتاده بوديم كل بنا را از دست نمي‌داديم.

من فكر مي‌كنم اگر روزي برج در ميان نباشد بخشي از هويت كشور از بين مي‌رود. هويت تهران را هم كه پايتخت است زير سوال مي‌برد. برج جزيي از تاريخ تهران است و يكي از نمادهاي شهري است. ما برج ميلاد را داريم اما بايد قبول كنيم كه برج آزادي هنوز نماد تهران است، علت اينكه شايد برج آزادي به حاشيه رفته را اين مي‌دانم كه سه متولي مختلف دارد، من در ورزش ياد گرفته‌ام كه اگر تعداد متوليان يك تيم زياد شود عملا تيم نمي‌تواند جلو برود و در نتيجه‌گيري ضعيف مي‌شويم. اگر يك نفر راي نهايي را از خرد جمعي بگيرد، به نظر من خيلي راحت‌تر به نتيجه مي‌رسيم. اين مساله را مي‌توان به مسائلي ديگر هم تعميم داد، اگر متوليان از سه به عدد يك برسد تكليف اين برج هم معلوم مي‌شود، همان جريان آشپز است و آشي كه شور مي‌شود با تعدد آشپزها. چون هيچ كدام از متوليان دلسوزي كامل نمي‌كنند، اگر يك نفر به عنوان وكيل اين برج دنبال كارهايش برود بلاتكليف است اما اگر همان يك نفر خود را متولي تام برج معرفي كند همه مسووليت‌ها و تكاليف را به عهده مي‌گيرد.

برج ميلاد قطعا يكي از نمادهاي شهري تهران است، اما اگر قرار است با ساخت اين برج و پرداختن به آن برج آزادي به حاشيه كشيده شود و از يادها برود پذيرفته شده نيست. وقتي به كارت‌پستال‌هايي كه از هفت سالگي‌ام از شهرهاي مختلف دارم نگاه مي‌كنم شهرهاي مختلف را مي‌بينم كه با نمادهايشان كشيده شده‌اند، دراين ميان تهران را هم با برج آزادي كشيده‌اند، شايد در آينده در كنار آزادي، برج ميلاد را هم بكشند اما اين يك بناي تاريخي است و آن هنوز نه. نماد شهر تهران پس از سال‌ها هنوز برج آزادي است. من با پدرم در كودكي هايم زياد به برج آزادي رفته بوديم، هميشه قول مي‌داد ما را به برج ببرد، ودر نهايت سالي يك بار هم ما را به برج مي‌برد، جلوي برج مي‌ايستاديم و عكاس‌هاي كنار برج از ما عكس فوري مي‌انداختند و درجا ظاهر مي‌كردند. هنوز عكس‌ها را دارم، عكس‌ها هم كه نباشند خاطره برج آزادي هميشه در ذهن من و همه هم‌نسلان من خواهد ماند.

سرمربي تيم ملي اميد
 
 
 
 
 
آقايان اگر نمي‌توانند، ما معماران دست به كار مي‌شويم
 
تهمينه ميلاني

ما از سال‌هاي دور در تهران، به مدت طولاني سمبل جدي شهري نداشتيم كه نشانه شهر تهران باشد، در اصفهان، شيراز و خيلي جاهاي ديگر سمبل داشتيم كه تا آن نماد ديده مي‌شد آن شهر در ذهن تداعي مي‌شد. برج آزادي با طراحي مهندس حسين امانت ساخته شد.

همه جاي دنيا اين برج نماد شهر تهران معرفي شد تا جايي كه الان هركسي كه مختصر آشنايي با كشورهاي ديگر دارد عكس اين برج را ببيند مي‌فهمد كه اينجا تهران است. پس براي جهانيان هم برج، نمادي از تهران شده است، گذشته از آن، اين برج در اين 40 و اندي سال شاهد اتفاقات مهم فرهنگي تاريخي بوده و بسياري از اين اتفاقات پيرامون آن افتاده، از انقلاب بگيريد تا باقي مسائل. حفظ آن هم مانند باقي مشكلات ميراث فرهنگي ما است، فقط ساختمان‌هايي كه چند هزار سال عمر دارند كه مهم نيستند، هرچه كه هويت فرهنگي ما را شكل مي‌دهد بايد حفظ شود، برج آزادي در حال حاضر اين نقش را دارد و حفظ آن بر تك‌تك ما واجب است.

اما متاسفانه در اين چند سال اخير مسووليت‌ها به دست كساني افتاده كه كارشناسانه به مسائل شهري و هويت ملي نگاه نمي‌كنند، ممكن است خرابي برج و از بين رفتن برج هم باعث شادي خيلي‌ها شود چون كوته‌فكرند و به مسائل با اشل كوچك نگاه مي‌كنند، يكي دوماه پيش كه نخستين خبر‌ها را راجع به برج شنيدم خيلي ناراحت شدم اين وظيفه مسوولان است اگر هم نمي‌توانند كاري براي اين بناها كنند ما معماران مي‌توانيم فراخوان بدهيم به مردم تا پول بريزند به حسابي تا اين آثار را حفظ كنند چون ظاهرا گوش شنوايي براي اين مسائل وجود ندارد.

در چهره شهر ذره‌يي كارشناسي ديده نمي‌شود، براي ساختن شهر حتي. شهر را دارند از هر طرف، طول و عرض و پهنا گسترش مي‌دهند. همين الان ما مشكل ترافيك و هواي آلوده و... داريم اينها چه كساني هستند كه اين برنامه‌ها را براي شهرتهران مي‌ريزند. نابود كردن هويت فرهنگي ما نوعي دشمني است با فرهنگ مردم.

آدم‌هايي كه انگار ماموريت دارند هويت فرهنگي ما را در ازاي چند ريال سود بيشتر نابود كنند، مسوولاني كه يك بار يكي از آنها به من كه درباره تخريب‌هاي تخت جمشيد به او هشدار مي‌دادم و او با بي‌تفاوتي از امكان تخريبش حرف مي‌زد، اين نگرش خطرناك درباره ميدان آزادي هم وجود دارد. در حالي كه وقتي به مسكو مي‌رويد مي‌بينيد بعد از فروپاشي كمونيسم، مجسمه‌هاي استالين را از سطح شهر جمع كردند ولي مجموعه اينها رفته در يك پارك جمع‌آوري شده و زير آنها نوشته شد «اين مجسمه قبلا در ميدان سرخ بوده»، حتي يك خط به مجسمه‌ها وارد نشده، با اينكه استالين را به عنوان آدمي ديكتاتور مي‌شناسند مجسمه‌ها از سطح شهر جمع شده اما هيچ آسيبي به اين آثار وارد نشد و هيچ تخريبي در اين آثار كه نمايانگر يك دوره‌يي از تاريخ است رخ نداد، اين يك نگرش ملي است چون براي هويت تاريخي خود اهميت قائل‌اند و مي‌دانند اين اتفاق يك زماني در اين كشور رخ داده، من متاسفم از اينكه هر روز يك خبر دردناك در حوزه ميراث فرهنگي مي‌شنويم.

من هيچ گاه روزي را تصور نخواهم كرد كه برج در ميان نباشد من اصلا به آن روز فكر هم نمي‌كنم. مردم نمي‌گذارند، من مي‌توانم تضمين كنم اگر مسوولان اعلام كنند كه برج را ترميم نمي‌كنند ما در نظام مهندسي و انجمن معماران فراخوان بدهيم به مردم و تعمير برج را خودمان به عهده بگيريم. همه مي‌آيند و شركت مي‌كنند.

المان‌هايي كه به نوعي مردم را به هم پيوند مي‌دهد براي مردم ارزشمند است، مهم نيست كه يك يهودي ايراني هستيم، مسلمان ايراني يا مسيحي ايراني، همه مردم ايران به حافظ، فردوسي، مقبره شعرا و بناها و آثار ايراني- تاريخي علاقه‌مندند، همه مردمي كه در ايران زندگي مي‌كنند اين حس را به اين آثار دارند، صدمه رواني كه اين نوع مسائل هرچند ريز دارد وارد مي‌كند، دارد زياد مي‌شود.

مسوولان توجه نمي‌كنند با هرخطي كه روي سنگ‌هاي تخت جمشيد كشيده مي‌شود با هرخشتي كه از يك بناي مهم كم مي‌شود چه صدمه رواني به مردم وارد مي‌كنند و مردم را نسبت به خود بي‌اعتماد مي‌كنند، اين را درك نمي‌كنند چون كارشناس ندارند. ميلياردها دلار خرج مي‌شود كه گوشه كوچكي از نقاشي ميكل آنژ يا سقف يك كليسا صدمه نبيند، براي اين است كه با روان جمعي و فرهنگ مردم ارتباط دارد. اما در كشور ما با اين مسائل فرهنگي خيلي سطحي برخورد مي‌شود.

كارگردان سينما
 
 
 
 
 
دوست ندارم جاي خالي برج را ببينم
 
رسول يونان

برج‌ها چون از همه جا ديده مي‌شوند هميشه مورد بحث و توجه بوده‌اند، هميشه در برابر از بين رفتن آنها اعتراض صورت گرفته است و گاهي وقت‌ها براي ساختنش هم اعتراض صورت مي‌گيرد.

وقتي برج ايفل را مي‌ساختند خيلي‌ها چون اميل زولا و الكساندر دوما به ساخت آن معترض بودند، وقتي ساخته شد همه اعتراض‌ها خوابيد.

برج‌ها هميشه مورد توجه دوربين‌ها و خبرنگاران بوده‌اند، وقتي ساخته مي‌شوند مردم نسبت به آنها نوستالژي پيدا مي‌كنند، اگر آلبوم عكس‌هاي خانواده‌هاي ايراني را ورق بزنيد همه عكسي دركنار اين برج گرفته‌اند و اين نشان از تعلق خاطر مردم به برج‌ها دارد.

با توجه به اتفاقات صورت گرفته حتما نهادهاي مربوطه اقدامات لازم را به عمل خواهند آورد اگر واقعا قابل تعمير است، تعميرشود و اين خيلي بهتر است. قبلا در دنيا برج‌ها نماد شهرها بودند، الان وضع فرق كرده؛ الان مجتمع‌هاي تجاري نماد شهرها هستند. اميدوارم اين برج هم تعمير شود و تجارت هم در آن شكل بگيرد و اوضاع دوباره به حالت قبل برگردد.

الان بيشتر مجتمع‌هاي تجاري‌اند كه نماد شهرها محسوب مي‌شوند، وقتي از كشورهاي همسايه مي‌آيند به بازار كويتي‌ها مي‌روند تا نزد برج‌ها، قبلا گردشگر‌ها كنار نمادهايي چون برج مي‌رفتند و عكس مي‌انداختند، اما الان مثل قديم نيست، اما براي من هنوز نماد شهر برج‌ها هستند، برج آزادي و پس از آن برج ميلاد، شايد من اتفاقات جديد را كمي زود مي‌پذيرم.

نه تنها برج كه يك ساختمان معمولي كه مردم به آن تعلق خاطر دارند اگر تعمير شوند چه بهتر، اما عموما برج‌ها به خاطر عظمت‌شان مشكلات زيادي هم دارند، ساعت معروف لندن را كه ساختند بعد از مدتي كج شد، با آن همه خرجي كه به پاي برج شد اما برج كج شد، بالاخره از اين اتفاقات هميشه براي ساختمان‌هاي بزرگ‌تر مي‌افتد و بايد دائم مشكلات اين برج‌ها رصد شود، برج معروف ايتاليا كج و كج‌تر مي‌شود.

من آدم متعصبي نيستم و معتقدم متعصب بودن دست و پاي متخصصان را مي‌گيرد.

بايد ازكارشناسان شهري كمك گرفت كه برج را احيا كنيم چه بهتر اگر هم نشد كه از بين مي‌رود و شهر يك چيزي را از دست مي‌دهد.

اگر مي‌بينيم برج ايفل با اين قدمت مانده به دليل اين است كه فلزي است.

دوست ندارم روزي برسد كه وارد محوطه برج شوم و جاي خالي برج را ببينم، اما اگر قابل تعمير نباشد علاج چيست؟ اين برج خيلي كم سن و سال است، نبايد اين بلا سرش بيايد، اين برج، برج جواني است، نمي‌دانم مشكل از كجاست. من با برج آزادي خاطره دارم.

من با برج ميلاد هم خاطره دارم، روزي كه از ده آمده بودم عكسي هم با برج دارم. اگر امكان احيا وجود داشته باشد ساختمان به آن قشنگي حيف است نباشد، من شنيده‌ام كه احيا مي‌شود و راهكار دارد، مطمئنم احيا هم مي‌شود.

*‌ شاعر
 
 
 

 

 
 
من و برج آزادي همسن‌ايم، هردو جوانيم
 
ما را در سایت نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز دنبال می کنید

برچسب : فرهنگ و هنر ,معماری ,برج آزادی ,نماد تهران , نویسنده : سردبیر نیک نیوز nick بازدید : 495 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1391 ساعت: 20:06