مدير انتشارات افكار : ناشر دولتي ناشر نيست

ساخت وبلاگ

 يحيي ساساني (مدير انتشارات افكار):

ناشر دولتي ناشر نيست


در زمينه پرفروش شدن يك كتاب، حتما عوامل پيچيده‌يي دخالت مي‌كند كه برخي از آنها به ذهن ما نمي‌رسد و شايد نتوانيم تشخيص‌شان بدهيم، ولي پرفروش بودن كتاب معمولا به جايي بالاتر از ناشر و بازار برمي‌گردد. كتاب هم مثل هر كالاي ديگري با مورد توجه قرار گرفتن و تبليغات، مي‌تواند به فروش زيادي دست پيدا كند. از جمله اينكه مثلا يك فوتباليست، هنرمند يا چهره مشهور تبليغ آن كتاب را بكند. نوشتن نقد يا رخ دادن يك پديده بزرگ اجتماعي هم مي‌تواند يك كتاب را در حد وسيع و گسترده‌يي معرفي كرده و باعث پرفروش شدنش شود. به ياد دارم در يك دوره‌يي هر كتابي درباره شوروي در كشورمان چاپ مي‌شد، به فروش بالا مي‌رسيد. البته عكس اين موضوع هم مي‌تواند اتفاق بيفتد. يعني نويسنده يا ناشر به دليل مورد توجه بودن يك پديده يا موضوع، به سراغ توليد كتاب درباره آن بروند. بنابراين يكي از دلايل مهم پرفروش شدن كتاب‌ها مورد توجه قرار گرفتن آنها به دلايلي غير خود كتاب است. ما كه در ايران كتاب چاپ مي‌كنيم، مي‌دانيم كه در اين كشور كتابخوان نداريم. يعني ديمي مي‌كاريم و تصادفا اگر باراني باريد، محصولي به دست مي‌آيد و اصطلاحا مي‌گيرد. مردم براي فوتبال ديدن به ورزشگاه آزادي مي‌روند ولي اگر بگوييد امروز در ورزشگاه آزادي مسابقه اسكواش برگزار مي‌شود، هيچ كس به ورزشگاه نخواهد رفت. شناخت من از جامعه ايران اين است كه در ميان 70 ميليون ايراني كتابخواني وجود ندارد و اگر جسارتش را داشتم مي‌گفتم مطلقا كتابخوان وجود ندارد. حالا ممكن است در تهران در چند كافه، چند جوان بنشينند و كتاب بخوانند، ولي كليت قضيه بر كتابخوان نبودن مردم ما استوار است. ما ناشرها روز به روز در حال ضرر كردن هستيم. ما از آنهايي بوديم كه اصطلاحا ميلياردر بودند و ميليونر شدند. بالاخره بازار خشكي وجود دارد و كتاب‌هايي مورد توجه قرار مي‌گيرند، اما در مجموع كار نشر، كار زيان‌آوري است. بزرگ‌ترين ناشران كشور ما به اندازه برج‌ساز جواني كه 5 سال كار كرده است، سود نبرده‌اند. كدام نويسنده است كه بتواند با حق‌التاليف كتابش يك ژيان بخرد؟ در حالي كه با چنين شرايطي كه داريم، تيراژ چاپ كتاب در كشور همسايه‌مان، تركيه، صد برابر ما است.

زماني بحث ناشر دولتي و غيردولتي مطرح مي‌شود. بايد بگويم كه ناشر دولتي، ناشر نيست. آيا مي‌توان گفت كه شركت نفت يا گاز، سود مي‌كند يا زيان؟ ناشر دولتي مانند روزنامه دولتي است. من مي‌توانم متوجه شوم كه فلان ناشر خصوصي، كتابش پرفروش شده يا نشده است چون مي‌توانم ببينم كه دفتر دو اتاقه‌اش، پنج اتاقه شده است يا نه. يا ماشين مديرش از پرايد، تبديل به لكسوس شده است يا روند عكس داشته است. ولي از كجا مي‌توان فهميد كه كتاب انتشاراتي چون سوره مهر، كه همه‌چيزش دولتي است، پرفروش بوده يا خير؟ اصلا آيا در دنيا ناشر دولتي داريم؟ آيا در كشورهايي مانند انگليس يا امريكا كه از سردمداران صنعت نشر هستند، ناشر دولتي داريم؟ ناشر دولتي عاملي است كه كل فضاي نشر را تحت تاثير قرار مي‌دهد. كتاب‌ها در كشور ما، بنا به دلايل پيچيده‌يي در معرض توجه قرار مي‌گيرند و پرفروش مي‌شوند. زماني آقاي احمدرضا احمدي به طنز مي‌گفت خوب است بدهيم علي دايي براي كتاب‌هايمان مقدمه بنويسد. همه‌مان ديده‌ايم كه وقتي نويسنده‌يي از دنيا مي‌رود، همه كتاب‌هايش را مي‌خرند و آثار پرفروش مي‌شوند. خب عزراييل هم از عواملي است كه مردم را به سمت خريد كتاب مي‌كشد. در دنيا هم تبليغ كتاب در سطح حداقلي است و در تلويزيون‌هاي ماهواره‌يي هم يك تبليغ كتاب وجود ندارد اما تيراژ كتاب چندين ميليون است. يعني در كشورهاي ديگر، تيراژ زياد كتاب ميليوني و تيراژ كم، 30 هزار نسخه است. در هيچ كجا نمي‌توانيد تيراژ هزارتايي يا 500 تايي ببينيد. اگر در جايي هم كتاب‌شان را نقد مي‌كنند و درباره‌اش مي‌نويسند، جايي است كه مردم هم ببينند و بشنوند. در بيست و پنجمين نمايشگاه كتاب تهران كه امسال برگزار شد، كتاب مفاتيح الحياه آيت‌الله جوادي آملي فروش بسيار زيادي داشت و يك نمونه از كتاب‌هاي پرفروش نمايشگاه بود. كتاب‌هاي آيت‌الله جوادي آملي هميشه مورد توجه بوده است و نمي‌دانم اين كتاب‌شان هم داراي چه ويژگي‌هاي خاصي بوده است. ولي كتاب‌هايي از اين دست داشته‌ايم كه پرفروش مي‌شوند. به عنوان مثال چند سال پيش وقتي خودم كتابفروشي داشتم، كتابي بود به نام «صد صلوات» كه فروش بالايي داشت و به چاپ هفتادم هم رسيد. در عين حال آن زمان كتاب‌هايي هم بود كه مي‌فروختيم و به چاپ بيستم رسيده بودند ولي ما از آنها 2 يا 3 نسخه مي‌فروختيم. اين است كه مي‌گويم فروش كتاب از عامل يا عواملي پيچيده پيروي مي‌كند. اگر ناشري توانست به دروغ رقم چاپ كتابش را بالا بگويد هم ايرادي ندارد، اما گفتن اين دروغ‌ها و اعلام رقم چاپ بالا، تاثيري در فروش كتاب نخواهد داشت. علتش هم اين است كه در اين كشور كتابخوان كم داريم و احساس نياز به كتاب هم كم است. امروز هم كه كتابفروشي‌ها در حال جمع كردن و رفتن از تهران هستند. چندي پيش بود كه دو كتابفروشي در خيابان كريمخان، فروشگاه خود را تعطيل كردند. يك نكته مهم اين است كه طي 20 تا 30 سال گذشته، سليقه مردم تغيير كرده است و برخي از مولفين هم اين تغيير سليقه را درك مي‌كنند و به سرعت و در زمان درست، كالاي مناسب اين سليقه را توليد مي‌كنند. مثلا زماني بود كه كتاب‌هاي مربوط به خاندان سلطنت پهلوي، با توجه به شرايط اجتماعي، به خوبي فروش مي‌رفت. ناشرهايي بودند كه نخستين كتاب‌ها را در اين حوزه چاپ كردند. بر همين اساس ناشران ديگر هم كه ديدند فروش اين كتاب‌ها بالاست، به انتشار كتاب‌هايي در همين حوزه پرداختند. بعد از مدتي هم بازار كتاب‌هاي مربوط به شاه، فرح، رضاخان و... اشباع شد و ميزان فروش اين دست كتاب‌ها هم در رديف فروش كتاب‌هاي ديگر قرار گرفت. اينكه ناشر و نويسنده چطور تحت تاثير سليقه مردم قرار مي‌گيرند، به نوعي يكي از همان عوامل بالادست ناشر و بازار نشر است.

برخي ناشرها مسائلي از اين دست را مطرح مي‌كنند كه كتاب‌شان خوب پخش نشده يا تبليغ مناسبي براي آن انجام نشده است در حالي كه فروش خوب كتاب به اين عوامل ارتباطي ندارد و به آن عوامل بالادستي برمي‌گردد كه مثلا ارائه در زمان مناسب و بسته به شرايط اجتماعي يكي از آن عوامل است. من براي فروش بيشتر كتاب‌ها، پيشنهادي دارم و آن هم اين است كه امامان جمعه كه صاحب تريبون هستند، درباره كتاب صحبت كنند و با مردم در اين باره حرف بزنند. سخن گفتن افراد و چهره‌هاي مطرح هم درباره كتاب يكي از همين راهكارهاست كه مي‌تواند كنجكاوي مردم را نسبت به يك كتاب تحريك كند.

نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز...
ما را در سایت نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز دنبال می کنید

برچسب : کتاب ,انتشارات ,عقیده , نویسنده : سردبیر نیک نیوز nick بازدید : 359 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1391 ساعت: 23:33