دعاگو امام جمعه شمیران : همه باید در انتخابات شرکت کنند . خاتمی مصلحت است بیاید !

ساخت وبلاگ

  من در انتخابات 88 اعتقاد دارم که می‌شد هر دو طرف با آرامش و بدون درگیری این مرحله سیاسی را پشت سر بگذارند. یعنی اگر در چارچوب قانون اساسی مجوز همایش و راهپیمایی داده می‌شد و هر کدام از طرفین دعوا مجوز راهپیمایی می‌خواستند با قید تضمین آرامش در راهپیمایی، و با کنترل دقیق و کامل اجازه برپایی راهپیمایی داده می‌شد و در چارچوب قانون هم با آنها برخورد می‌شد و خیلی از مشکلات حل می‌شد....کدام طرف را مقصرتر می‌دانید؟هر دو طرف مقصرند ولی به نظر من، همان‌طور که قبلا هم گفته‌ام، مشکل اصلی آقای احمدی‌نژاد است. دلیل هم دارم، ایشان به عنوان مجری قانون اساسی در تلویزیون به کسانی اتهام زدند که در مناظره حضور نداشتند، آقای احمدی‌نژاد به آنها تعرض کرد و این تعرض پایه درگیری شد که استارت فتنه را آقای احمدی‌نژاد زد، در آن مناظره مواضع و عملکرد آقای احمدی‌نژاد هم خلاف شرع بود و هم خلاف قانون و عرف....

محسن دعاگو در مورد رویدادهای پس از انتخابات ۸۸ می گوید: من در انتخابات ۸۸ اعتقاد دارم که می‌شد هر دو طرف با آرامش و بدون درگیری این مرحله سیاسی را پشت سر بگذارند. یعنی اگر در چارچوب قانون اساسی مجوز همایش و راهپیمایی داده می‌شد و هر کدام از طرفین دعوا مجوز راهپیمایی می‌خواستند با قید تضمین آرامش در راهپیمایی، و با کنترل دقیق و کامل اجازه برپایی راهپیمایی داده می‌شد و در چارچوب قانون هم با آنها برخورد می‌شد و خیلی از مشکلات حل می‌شد.

وی در ادامه افزود: چون بخشی از مشکلات ناشی از این بود که یک طرف اجازه راهپیمایی می‌خواست و طرف مقابل خیلی می‌ترسید، در حالی که خود دموکراسی که نظام ما بر پایه آن استوار شده است شامل آزادی‌هایی است که خود مردم در قانون اساسی به آن رای داده‌اند. اگر قانون اساسی مبنا قرار می‌گرفت و اجازه راهپیمایی آرام با کنترل داده می‌شد، بازتاب جهانی خوبی هم داشت که متاسفانه این‌طور نشد.

او که هر دو طرف ماجرا را مقصر می داند می گوید: هر دو طرف مقصرند ولی به نظر من، همان‌طور که قبلا هم گفته‌ام، مشکل اصلی آقای احمدی‌نژاد است. دلیل هم دارم، ایشان به عنوان مجری قانون اساسی در تلویزیون به کسانی اتهام زدند که در مناظره حضور نداشتند، آقای احمدی‌نژاد به آنها تعرض کرد و این تعرض پایه درگیری شد که استارت فتنه را آقای احمدی‌نژاد زد، در آن مناظره مواضع و عملکرد آقای احمدی‌نژاد هم خلاف شرع بود و هم خلاف قانون و عرف.

دعاگو با بررسی مساله تقلب در انتخابات ادامه داد: از طرف دیگر هم طرف مقابل اتهام تقلب به نظام زد که این هم ناروا بود. می‌گفتند تقلب شده، ممکن است تقلب صورت گرفته باشد، اصلا در همه انتخابات‌های دنیا کم و بیش تخلف و تقلب صورت می‌گیرد. در امریکا صورت گرفته، در روسیه هم گرفته، اینها را شما بهتر می‌دانید، اما اگر تقلبی در انتخابات سال ۸۸ صورت گرفته باشد در حدی نبوده که بخواهد رییس‌جمهور را جابه‌جا کند.

متن گفت و گوی امام جمعه شمیرانات با جست و جو، ویژه نامه روزنامه اعتماد به شرح زیر است:


محسن دعاگو، امام جمعه شمیرانات را با ادبیات انتقادی خاصش در دوران اصلاحات به یاد داریم؛ کسی که در خطبه‌های نماز جمعه در شمیرانات، همواره انتقاداتی نسبت به جریان و دولت اصلاحات داشت. امروز و در پایان راه دولت احمدی‌نژاد، دولتی که از بطن جریان اصولگرایی برون آمد، با دعاگو که منتقد همیشگی اصلاح‌طلبان بود، درباره مسائل متنوعی به بحث نشستیم. مقایسه دولت اصلاحات و دولت احمدی‌نژاد، دولت وحدت ملی و ریشه‌یابی مشکلات دعاگو با جریان اصلاحات.

شما مواضع تندی در دوره اصلاحات نسبت به این جریان داشتید، مهم‌ترین مشکلات شما با اصلاحات چیست؟


نه من نسبت به دولت مشکلی داشتم و نه نسبت به اصلاحات. اصلاح‌طلبی در جریان‌های سیاسی یک ادعاست. من معتقد بودم آن گروه در بسیاری از زمینه‌ها آنچه انجام می‌دهد با اصلاحات سازگار نیست. من منتقد بودم، اما مواضع تندی نداشتم، چون تندی خروج از اعتدال است، خروج از اعتدال خودش خطاست. تندروی با فرهنگ دینی مخالف است. من معتقد نیستم که تندروی کرده باشم، بلکه عقیده دارم که عملکرد دولت مدعی اصلاحات را نقد کردم. البته اشکالات دولت خاتمی را نسبت به دولت احمدی‌نژاد کمتر می‌دانم و عملکرد خاتمی را بهتر ارزیابی می‌کنم.

تندروی با فرهنگ دینی مخالف است؟

بله، صد در صد همین‌طور است.

در جریان حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸، ما شاهد تندروی‌هایی در برخی جریان‌های اصولگرا بودیم، گروه‌هایی که تندروهایی کردند…

همان‌طور که گفتم تندروی خروج از اعتدال است و ضد دین و عقل و منطق است. در جریان ۸۸ برخی تندروی کردند، حالا اسم‌شان هر چه می‌خواهد باشد یا متعلق به کدام جناح سیاسی باشند، فرقی ندارد، تندروی کردند.

در هر دو طرف دعوا؟

فرقی نمی‌کند، چه جریان مدعی اصولگرایی و چه جریان موسوم به اصلاحات. من با هیچ جریانی رفاقت ندارم.

نسبت به اصلاحات مشکل داشتید؟

در زمان آقای خاتمی سه موضع‌گیری با مصالح ملی و قانون اساسی ما ناسازگار بود، جریان موسوم به اصلاحات از لیبرالیسم دفاع می‌کرد، لیبراسیم در حقیقت آزادیخواهی نامحدود فردی در همه زمینه‌ها است، آزادیخواهی نامحدود به هرج و مرج (آنارشیسم) می‌انجامد و نتیجه آنارشیسم هم فاشیسم می‌شود.

یعنی شما خروجی دولت‌های لیبرال را فاشیسم می‌دانید؟

نوعا سیاستمداران برای کنترل هرج و مرج و نجات جامعه به استبداد و دیکتاتوری رو می‌آورند و مردم را گرفتار فاشیسم می‌کنند و به این ترتیب لیبرالیسم به معنی واقعی کلمه، سرانجامش فاشیسم است. غربی‌ها لیبرالیسم را در چارچوب قانون اساسی و منافع و مصالح ملی‌شان محدود کرده‌اند. یکی از موارد اختلافم با آقای خاتمی نگاه ایشان به لیبرالیسم بود. ایشان بارها از لیبرالیسم دفاع کردند و من معتقد بودم لیبرالیسم در کشوری که قانون اساسی دارد و کشوری دینی است، جایی ندارد. مشکل دومم با دولت موسوم به اصلاحات، سکولاریسم بود. من نمی‌خواهم کسی را متهم کنم ولی در دولت آقای خاتمی بودند کسانی که طرفدار سکولاریسم بودند. سکولاریسم دخالت دین را در حکومت و حوزه‌های امنیتی و اطلاعاتی نادرست می‌داند. در حقیقت نتیجه وفادری به سکولاریسم دین‌زدایی از بسترهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است و من با سکولاریسم مخالف بودم. حکومت‌های لیبرال غربی عمدتا سکولار هستند، یکی از نمونه‌های آن دولت ترکیه بود ولی در شرایط حاضر تقریبا اسلامگرایان بر این کشور حاکم هستند.

ولی الان اسلامگرایان در ترکیه حاکم هستند.

اما در زمانی که لاییک‌ها حاکم بودند، دولت ترکیه سکولار بود. یکی از شاخصه‌های حکومت‌های لیبرال سکولار شدن است چون یکی از عواملی که محدودیت ایجاد می‌کند دین است. نفس جمهوی اسلامی با سکولاریسم ناسازگار است.

و ایراد سوم شما بر اصلاحات؟

مساله تعریف آنها از اصلاحات محل اشکال بود، عمدتا اصلاحات را به قانون اساسی منحرف می‌کردند، جبهه مشارکت خیلی علنی در بیانیه‌هایش مشکلات را متوجه ساختار سیاسی می‌کرد و در اندیشه همگانی حذف ولایت فقیه از قانون اساسی یا محدودسازی اختیاراتش را پیگیری می‌کرد.

این استنباط شماست…؟

شما خودتان مقاله‌ها، بیانیه‌ها و سخنان‌شان را در روزنامه‌های آن زمان بررسی کنید، متوجه می‌شوید که استنباط من درست است.

به نظر شما قانون اساسی قابل تغییر است یا نه؟

تا زمانی که ضرورتی ایجاد نشده نباید در قانون اساسی تردیدآفرینی و دستکاری کرد.

و این ضرورت چگونه ایجاد می‌شود؟

اگر مشکلی حس شد، کسانی که احساس می‌کنند این مشکلات ضروری جدی است باید پیشنهادشان را به رهبری بدهند تا در صورتی که ضرورت و مصلحت دانستند از طریق تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی، پیشنهادات را بررسی و درباره آنها تصمیم‌گیری کنند. ولی هیچ حکومتی حق ندارد قانون اساسی کشورش را سست و در معرض تردید قرار دهد. تغییراتی که اصلاح‌طلبان می‌خواستند، تغییر در ساختار قانون اساسی بود.

ولی آقای خاتمی هرگز چنین درخواستی را مطرح نکردند…

شما مواضع جبهه مشارکت را بررسی کنید، جبهه مشارکت را اخوی آقای خاتمی رهبری می‌کردند. جبهه مشارکت در بیانیه‌های سیاسی‌اش به طور علنی مطرح می‌کرد که با ساختار قانون اساسی مشکل دارد، مواضع جبهه مشارکت به تضعیف قانون اساسی می‌انجامید که مغایر با منافع و مصالح نظام است.

ولی یک‌بار قانون اساسی ما تغییر کرده است، آن هم در راستای تضعیف قانون اساسی و با نظام مغایر بود؟ هر تغییری که الزاما به تضعیف منجر نمی‌شود…

ضرورت داشت و امام فرمودند. اگر کسی قصد اصلاح‌ بندی از قانون اساسی را دارد باید به رهبری پیشنهاد دهد.

شاید اصلاح‌طلبان هم داشتند پیشنهاد می‌دادند.

طرح این گونه موضوعات مناسب و معقول نیست، در رسانه‌ها قانون اساسی‌ای که مردم آن را میثاق ملی می‌دانند و باید به آن وفادار بمانند نباید در معرض شک و تردید قرار گیرد. باید رییس‌جمهور به رهبری پیشنهاد دهد و آن پیشنهاد بررسی شود و اگر رهبری پذیرفتند مراحل قانونی را طی کند. ولی اصلاحات با این نیت و جهتی که من می‌گویم تضعیف قانون اساسی بود.

شاید برداشت شما از نیت اصلاح‌طلبان نادرست باشد.

نظر من این است که اصلاح‌طلبان قصد داشتند بند ولایت مطلقه فقیه را یا اصلاح کنند یا حذف کنند. من تعرض به قانون اساسی را غلط می‌دانم. دولتی که وظیفه‌اش اجرای قانون اساسی است حق ندارد در راستای تضعیف قانون اساسی گام بردارد.

ولی دولت آقای خاتمی هرگز چنین نیتی نداشت.

رفراندوم مراجعه به افکار عمومی است برای گرفتن پاسخ مثبت و منفی مردم نسبت به گزینه ارائه شده. مصداقش رفراندوم نظام و قانون اساسی است، انتخابات عرضه گزینه‌های مختلف به افکار عمومی است برای رای به نامزد مورد قبول‌شان، اصل این شعار نادرست بود، چون انتخابات ریاست‌جمهوری رفراندوم نیست. گذشته از این نمودار توطئه مدعیان اصلاح‌طلبی برای سازماندهی آرای مردمی برای تعرض به قانون اساسی است. وقتی برخی مدعیان اصلاح‌طلبی در چنین فضایی بحث «رفراندوم اصلاحات» را مطرح می‌کنند یعنی چی؟ یعنی می‌خواهند قانون اساسی را تغییر بدهند، در قانون اساسی با کدام بند مشکل دارند؟ بند ولایت فقیه! یعنی می‌خواستند ولایت فقیه را از بین ببرند.

اینها را می‌توان برداشت‌های غیرمستند شما تلقی کرد، شما از میان بحث‌های اطرافیان آقای خاتمی، درباره دولت ایشان نظر می‌دهید.

اظهاراتم دقیقا مستند به سخنان و مواضع آقای خاتمی و افراد موثر در جریان وابسته به ایشان است. مشکلاتم با اصلاح‌طلبان در قالب همان سه موضوع لیبرالیسم، سکولاریسم و اصلاح جهت‌دار قانون اساسی است. اگر خاطرتان باشد آقای خاتمی در سال‌های پایانی ریاست‌جمهوری، نامه‌یی خطاب به جوانان و نوجوانان منتشر کردند با نام «نامه‌یی برای فردا». من آن نامه را در قالب کتابی به نام «نگرشی به محورها در نامه‌یی برای فردا» جواب دادم. من در آن کتاب مساله لیبرالیسم، سکولاریسم و تعرض به قانون اساسی را در جریان اصلاحات بررسی کردم. ایشان در آن نامه به تجلیل از مصدق پرداختند و نظرات چندان مناسبی درباره آیت‌الله کاشانی نداشتند. من هرگز نقد بدون منطق به آقای خاتمی نکردم، چه در حوزه لیبرالیسم، سکولاریسم و توطئه رفراندوم قانون اساسی.

بعد از انتخابات سال ۸۸ برخی از مردم احساس کردند حقی از آنها تضییع شده، بحث من به مقطع زمانی بعد از اعلام نتایج تا نماز جمعه‌یی که رهبری اقامه کردند برمی‌گردد، به هر حال بخشی از بدنه جامعه خود را محق می‌دانستند. تحلیل شما از آن دوران چیست؟

من در انتخابات ۸۸ اعتقاد دارم که می‌شد هر دو طرف با آرامش و بدون درگیری این مرحله سیاسی را پشت سر بگذارند. یعنی اگر در چارچوب قانون اساسی مجوز همایش و راهپیمایی داده می‌شد و هر کدام از طرفین دعوا مجوز راهپیمایی می‌خواستند با قید تضمین آرامش در راهپیمایی، و با کنترل دقیق و کامل اجازه برپایی راهپیمایی داده می‌شد و در چارچوب قانون هم با آنها برخورد می‌شد و خیلی از مشکلات حل می‌شد، چون بخشی از مشکلات ناشی از این بود که یک طرف اجازه راهپیمایی می‌خواست و طرف مقابل خیلی می‌ترسید، در حالی که خود دموکراسی که نظام ما بر پایه آن استوار شده است شامل آزادی‌هایی است که خود مردم در قانون اساسی به آن رای داده‌اند. اگر قانون اساسی مبنا قرار می‌گرفت و اجازه راهپیمایی آرام با کنترل داده می‌شد، بازتاب جهانی خوبی هم داشت که متاسفانه این‌طور نشد.

کدام طرف را مقصرتر می‌دانید؟

هر دو طرف مقصرند ولی به نظر من، همان‌طور که قبلا هم گفته‌ام، مشکل اصلی آقای احمدی‌نژاد است. دلیل هم دارم، ایشان به عنوان مجری قانون اساسی در تلویزیون به کسانی اتهام زدند که در مناظره حضور نداشتند، آقای احمدی‌نژاد به آنها تعرض کرد و این تعرض پایه درگیری شد که استارت فتنه را آقای احمدی‌نژاد زد، در آن مناظره مواضع و عملکرد آقای احمدی‌نژاد هم خلاف شرع بود و هم خلاف قانون و عرف. از طرف دیگر هم طرف مقابل اتهام تقلب به نظام زد که این هم ناروا بود. می‌گفتند تقلب شده، ممکن است تقلب صورت گرفته باشد، اصلا در همه انتخابات‌های دنیا کم و بیش تخلف و تقلب صورت می‌گیرد. در امریکا صورت گرفته، در روسیه هم گرفته، اینها را شما بهتر می‌دانید، اما اگر تقلبی در انتخابات سال ۸۸ صورت گرفته باشد در حدی نبوده که بخواهد رییس‌جمهور را جابه‌جا کند.

شما می‌فرمایید بدون سند حرف نمی‌زنید، از کجا آنقدر مطمئنید که تقلبی که صورت گرفته در حد جابه‌جا کردن رییس‌جمهور نبوده است؟

چون فضای عمومی را می‌شناسم.

شما در قلب نیاوران، از افکار عمومی ۴۰ میلیون رای‌دهنده آشنایی دارید؟

می‌توانم بگویم بله، چون فضای تهران و شهرستان‌ها را به خوبی می‌شناسم، چون خودم اصالتا شهرستانی هستم و فضای عمومی شهرستان‌ها را به واسطه بستگان و دوستانی که در شهرستان‌ها دارم می‌شناسم.

این را از جهتی می‌پرسم که شما بی‌منطق حرف نمی‌زنید، می‌خواهم منطق حرف‌تان را بدانم.

بگذارید روشن‌تر بگویم، شعارهای آقای احمدی‌نژاد در سال ۸۸ عامه‌پسند بود و برای عامه مردم بیشتر جاذبه داشت. من خودم به شعارهای بی‌پایه قائل نیستم. او شعارهایی داد که نمی‌توانست طبق قانون اساسی آنها را عملیاتی کند. اگر کارهایی که او انجام داده را بررسی کنید می‌بینید که برای کل کشور مشکل‌‌ساز شده است. کارهای احمدی‌نژاد شرایط اقتصادی را به اینجا رسانده است. طبق نظرگیری‌هایی که خود من انجام دادم در شهرستان‌ها آقای احمدی‌نژاد بیشتر از دیگران رای داشت، ولی خود من به احمدی‌نژاد رای ندادم و از همان سال ۸۴ گفتم که آقای احمدی‌نژاد سایز ریاست‌جمهوری نیست، در همان سال ۸۴ هم گفته بودم که ایشان اگر رییس‌جمهور شوند نمی‌توانند رییس‌جمهور موفقی باشند. این را همان سال پیش‌بینی کردم، همان‌طور که در نماز جمعه‌یی چند هفته قبل از اینکه آقای خاتمی نامه‌یی برای فردا را منتشر کنند، محتوای نامه‌اش را پیش‌بینی کرده بودم.

به علم غیب مسلح هستید؟

نخیر ولی می‌توانم بینش سیاسی داشته باشم، اصلا معنی بصیرت همین است، بصیرت این نیست که بعد از سه سال بگویید که اشتباه کردم، بصیرت این است که با رفتار‌شناسی رییس حکومت یا دولت، بتوانی آینده را پیش‌بینی کنی، که من این کار را کردم. شما اگر خطبه‌های مرا در اینترنت سرچ کنید، می‌بینید که من این مسائل را پیش‌بینی کرده بودم. همان‌طور که گفتم در سال ۸۸ هر دو طرف مقصرند و نمی‌توانم بگویم حقی از کسی ضایع نشد، اما تقلبی که رییس‌جمهور جابه‌جا کند نبود، احمدی‌نژاد استارت را زد و در ادامه آن را پروبال داد و از دل فتنه ۸۸ جریان انحرافی پدید آمد که دوستان احمدی‌نژاد هستند.

به قول شما احمدی‌نژاد هم خلاف شرع کرد و هم خلاف عرف و قانون، چرا با او برخورد نشد؟

این را باید از قوه قضاییه پرسید، ولی اگر نظر مرا بخواهید باید بگویم که این نقد به قوه قضاییه وارد است و پیش از آن به شورای نگهبان.

شورای نگهبان از چه نظر مقصر است؟

مقصر جلوگیری نکردن از مناظره‌ها، باید همان شب مناظره احمدی‌نژاد و میرحسین موسوی، مناظره را تعطیل می‌کرد. مناظره‌یی که در آن هم خلاف شرع صورت بگیرد و هم خلاف قانون، عرف و اخلاق، نباید ادامه پیدا می‌کرد. اینکه بعدها بیایند بگویند کاری اشتباه بود چندان موثر و مناسب نیست.

برخی‌ها به شورای نگهبان این ایراد را می‌گرفتند که شورای نگهبانی که چند عضو آن همزمان عضو دولت بودند و بیشتر افراد آن از آقای احمدی‌نژاد حمایت کردند، نمی‌تواند عدالت داشته باشد، نظر شما در این باره چیست؟

اگر اعضای شورای نگهبان قبل از انتخابات از کاندیدای خاصی حمایت کنند خلاف است، که این اتفاق صورت نگرفت. اگر به شورای نگهبان ایرادی وارد باشد برای تایید صلاحیت‌ها است. اما بگذارید خیال‌تان را درباره فتنه راحت کنم، من تعرض به قانون اساسی را در هر جریان سیاسی که باشد فتنه می‌دانم و بزرگ‌ترین فتنه تاریخ انقلاب اسلامی را جریان انحرافی می‌دانم، برایم مهم نیست که کدام جریان و فرد از این جریان انحرافی حمایت می‌کند.

برخی جریان اصلاح‌طلبی را مرده می‌دانند…

من به افراد کاری ندارم و اعتقاد دارم که هیچ جریان سیاسی‌ای نمی‌میرد. اساسا این ایده یا شعار که مطرح می‌شود که فلان جریان مرده است غلط است، چه جریان انحرافی، چه جریان اصلاح‌طلبی یا اصولگرایی، حتی نه جریان حق و نه جریان باطل، هیچ جریانی نمی‌میرد، منتها در نهایت جریان باطل محکوم به نابودی است. هر اندیشه سیاسی در میان مردم دارای طرفدارانی است، تا زمانی که طرفداران آن جریان در بدنه جامعه باشند زنده است.

درباره حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده، برخی از اصولگرایان این حضور را لازم نمی‌دانند…

این نگاه ایراد دارد، من اعتقاد دارم که کشور نیازمند حضور تمام اقشار در انتخابات است، حتی کسانی که با عقاید ما مخالف هستند، کسانی که به سن قانونی رسیده باشند از هر مذهب و گرایش سیاسی که باشند.

منظورم رای‌دهنده نیست، برای نامزدی است.

تمام کسانی که طبق قانون اساسی شرایط نامزدی را دارند، از نگاه من می‌توانند در انتخابات شرکت کنند. اما اینکه جریان سیاسی‌ای بگوید سهم بیشتری از قدرت می‌خواهد مردود است.

اگر نیاز به حضور اصلاح‌طلبان باشد این امر چگونه باید واقع شود؟ دلجویی نظام از اصلاح‌طلبان یا عذرخواهی اصلاح‌طلبان از نظام؟

کسانی که با اتهامات واهی ابهام‌آفرینی کردند، نگرانی آفریدند و بسترساز سوءاستفاده دشمنان ایران از شرایط انتخاباتی شدند و همه کسانی که با تندروی‌ها و شیوه‌های برخوردی نامناسب، کدورت آفریدند و زیاده‌روی و حق‌سوزی کردند باید از رهبر و ملت عذرخواهی کنند و با اصلاح عقیده و رویه برای نقش‌آفرینی فعال و سرنوشت‌ساز در عرصه‌های انتخاباتی آینده اعلام آمادگی کنند.

آقای خاتمی شروطی را برای انتخابات سال آینده مطرح کرده بودند، مواردی همچون رفع حصر از آقایان موسوی و کروبی، آزادی زندانیان سیاسی و شرایط انتخابات آزاد، نظر شما درباره این شروط چیست؟

من به عنوان یک تحلیلگر سیاسی، به موارد جزیی نمی‌پردازم. فراهم شدن شرایط انتخابات آزاد مطابق قانون اساسی وظیفه خدشه‌ناپذیر حکومت اسلامی است که همیشه باید برای تحققش بکوشد. داشتن زندانی سیاسی، مناسب شأن حکومت اسلامی نیست و آزادی همه زندانیان در چارچوب ضوابط قانونی آرزوی هر مسلمان ایرانی است.

همه که نه دیگر، جانیان و اختلاسگران که نباید آزاد شوند.

منظورم زندانیانی است که شرایطش را داشته باشند. در جمهوری اسلامی هیچ کس نباید برای اندیشه و عقیده‌اش زندانی شود ولی با مجرمان باید در چارچوب قانون برخورد شود.

به نظر شما الان کسی برای عقیده و اندیشه‌اش در زندان نیست؟

من از کجا باید بدانم؟

مگر شما تحلیلگر سیاسی نیستید؟

چرا، اما از پرونده افراد خبر ندارم. نمی‌دانم کسانی که زندانی هستند به چه جرمی زندانی شده‌اند. در کل می‌توانم بگویم داشتن زندانی سیاسی در شأن جمهوری اسلامی نیست.

یکی از مباحث مطرح در انتخابات آتی ریاست‌جمهوری، بحث «دولت وحدت ملی» است، نظر شما درباره دولت وحدت ملی چیست؟

در چارچوب قانون اساسی هر دولتی که با آرای اکثریت مردم، اداره کشور را بر عهده گیرد دولت وحدت ملی است چون براساس قانون اساسی و مصوبات مجلس شورای اسلامی که مبتنی بر آرای مردمی است در عرصه‌های اجرایی نقش‌آفرینی می‌کند و به انجام وظایف قانونی‌اش می‌پردازد، اگر منظور از دولت وحدت ملی، شکل‌گیری دولت از همه نیروهای توانا، کارا و شایسته از گروه‌ها و گرایش‌های مختلف وفادار به قانون اساسی باشد مقتضای خردورزی، دینگرایی و توجه به منافع و مصالح ملی است، در بین سرمایه‌های ملی با ارزش‌ترین و مهم‌ترین آنها نیروی انسانی دوراندیش، خردورز، مدیر و وفادار و خدمتگزار است، هر دولتی که فراجناحی نمی‌اندیشد و همه وفاداران به نظام و قانونی اساسی را به تناسب شایستگی‌شان به کار نمی‌گیرد به جمهوری اسلامی و آرمان بلند شهیدان اسلام خیانت می‌کند اگرچه هر روز لباس خدمتگزاری بپوشد، با شعار خدمتگزاری بدرخشد و در خودنمایی و خودستایی حد و مرزی نشناسد. هر انسان شایسته‌یی از هر گروه و گرایش وفادار به نظام دینی و قانون اساسی دارای حق مسلمی است برای نقش‌آفرینی در مدیریت اجرایی، هر رییس‌جمهور و دولتی که از به‌کارگیری سرمایه‌های ملی به ویژه نیروی انسانی با درایت و کفایت، خودداری می‌ورزد به قانون اساسی و منافع و مصالح ملی، خیانت می‌کند، تشکیل دولت وحدت ملی از شایستگان وفادار به نظام و قانون اساسی یک آرمان بزرگ دینی، ملی و ارزشی است.

دولت وحدت ملی از نگاه شما چه خصوصیت‌هایی باید داشته باشد؟

۱- دولت وحدت ملی باید به عزت، اعتبار، اقتدار ملی و منافع و مصالح ملت بیندیشد، خاستگاه و تکیه‌گاهش همه اقشار ملت باشد و در حوزه سرمایه‌ها و منافع و مصالح ملی، کامل و دقیق، ملی، عمومی، قانونی و آرمانی بیندیشد.

۲- دولت وحدت ملی باید فراجناحی بیندیشد و به هیچ جناح و جریان سیاسی ویژه تا زمانی که در مصدر قدرت است وفادار، وامدار و بدهکار نباشد، ایران سرمایه‌های ملی و همه امکانات مادی و معنوی‌اش را برای همه ایرانیان بخواهد و همان‌گونه که قانون در برابر شخصیت‌های حقیقی و حقوقی، پاکیزه از تبعیض‌گرایی و تعلقات بخشی و گروهی است دقیقا در چارچوب قانون، همه افراد و اقشار را بی‌هیچ تبعیضی از سرمایه‌های ملی و منافع و مصالح ملت، بهره‌مند سازد.

۳- دولت وحدت ملی باید در گزینش و نصب کارمندان دولت بی‌هیچ تبعیضی دقیقا بر شایستگی، تکیه کند و اگر شایسته‌ترین‌ها در جناح‌های رقیب باشند دست‌شان را برای نقش‌آفرینی و همکاری بفشارند و عرصه‌های ملی را از نقش‌آفرینی سرمایه‌های واقعی ملت در همه عرصه‌های خدمتگزاری و پیشبرد اهداف بلند نظام مقدس جمهوری اسلامی، برخوردار کند.

۴- دولت وحدت ملی هرگز نباید خدمتگزاری را به دلیل عدم وفاداری به جناح و جریان مورد قبول رییس‌جمهور، عزل، جابه‌جا یا تنزل مقام دهد، همه خدمتگزاران موجود در صحنه باید براساس شرایط و شایستگی‌های موجود در قوانین رایج مورد ارزیابی قرار گیرند و براساس شایستگی‌شان به مناصب حکومتی آنها توجه شود.

در پایان راه دولت احمدی‌نژاد، اگر مقایسه‌یی میان دولت‌های خاتمی و احمدی‌نژاد انجام دهید کدام یک را ترجیح می‌دهید؟

دولت موسوم به اصلاحات و موسوم به اصولگرا را با اصلاح نارسایی‌های گذشته و مورد انتقاد، می‌پسندم و نارسایی‌های دولت خاتمی را به مراتب از نارسایی‌های آشکار دولت احمدی‌نژاد و جریان انحرافی، کمتر می‌دانم ولی با وضعیت گذشته و بدون اصلاحات شایسته هیچ کدام‌شان را برای اداره کشور، مناسب نمی‌دانم. در دولت احمدی‌نژاد ویژگی‌های ارزشمندی مانند مردم‌داری، ساده‌زیستی، پرکاری و حمایت قانونی و مالی از نهادهای فرهنگی درخشید که با انحراف از مسیر اصولگرایی و ولایتمداری، تضعیف و تخریب شد و با سوءاستفاده سیاست‌بازان مغرض و طمعکار از کارایی و نقش‌آفرینی ارزشمندش کاسته شد. در دولت خاتمی ادبیات سیاسی مناسب، سیاست خارجی مبتنی بر خردورزی و دوراندیشی و بهره‌مندی از کارشناسان نسبتا کارآمد و قوی در حوزه‌های اجرایی، درخششی زیبا داشت. اگر لیبرال منشی، سکولارگرایی، تعرض غیرمنطقی به قانون اساسی و بحران‌آفرینی‌های سیاسی در برخی مدعیان اصلاح‌طلبی، فضای ارزشمند اصلاحات را آلوده نمی‌ساخت شایستگان اصلاح‌طلب و اصولگرا می‌توانستند نقشی ارزشمند در عرصه‌های پویایی و رشد و شکوفایی کشور ایفا کنند.

اگر نیاز به حضور اصلاح‌طلبان باشد این امر چگونه باید واقع شود؟ دلجویی نظام از اصلاح‌طلبان یا عذرخواهی اصلاح‌طلبان از نظام؟

کسانی که با اتهامات واهی ابهام‌ کردند، نگرانی آفریدند و بسترساز سوءاستفاده دشمنان ایران از شرایط انتخاباتی شدند و همه کسانی که با تندروی‌ها و شیوه‌های برخوردی نامناسب، کدورت آفریدند و زیاده‌روی و حق‌سوزی کردند باید از رهبر و ملت عذرخواهی کنند و با اصلاح عقیده و رویه برای نقش‌آفرینی فعال و سرنوشت‌ساز در عرصه‌های انتخاباتی آینده اعلام آمادگی کنند.

نظر شما درباره کاندیداتوری احتمالی آقای خاتمی چیست؟

اگر آقای خاتمی جریان اصلاح‌طلبی را اصلاح کنند، ورودشان مصلحت است.

 

 

نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز...
ما را در سایت نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سردبیر نیک نیوز nick بازدید : 368 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1391 ساعت: 1:13