موسوی لاری : امام کارهای لاجوردی را قبول نداشت ! لاجوردی : پدرم اند لطوفت بود ! موسويلاري: امام كارها و تندروی های خلخالي و لاجوردي را قبول نداشت! |
فرزند لاجوردی رییس اسبق زندان اوین :در تمام شؤون زندگي پدرم مهر و محبت موج ميزد !
موسويلاري: امام كارهاي خلخالي و لاجوردي را قبول نداشت |
|
در اوايل پيروزي انقلاب كميتههايي در ادارات تشكيل شده بود به نام «كميته پاكسازي» كه عوامل رژيم گذشته را كنار بگذارند و اجراي آن در شوراي انقلاب و دولت آقاي بازرگان دنبال شده بود. زماني به امام گزارش دادند كه اين كميتهها خيلي تندروي ميكنند. مثلا دادگاههاي انقلاب تند برخورد ميكردند و در مصادره اموال مردم و متهماني كه با رژيم گذشته همكاري ميكردند، سختگيري ميكردند. امام اين مساله را با مشي عمومي خودش در تعارض ميديد. يعني آنچه دادگاههاي انقلاب و كميته پاكسازي كه توسط دستگاه قضايي و دولتي ما شكل گرفته بود در تعارض با افكار امام بود. لذا امام آن فرمان هشت مادهيي را داد كه در حقيقت جريان به همان فاز كلي كه امام ميخواست، برگردد. يعني انقلاب در 22 بهمن 57 رژيم گذشته را از بين برده و حالا ما بايد به آينده نگاه كنيم، از تخلفاتي كه در زمان گذشته كسي انجام داده، نبايد انتقام گرفته شود. براساس اين فرمان با تعدادي از قضات كه موجه هم بودند، برخورد شد. مثلا يكي از كساني كه فرمان هشتمادهيي باعث كنار گذاشتن او شد، مرحوم حبيبالله مقايسهيي، قاضي شهر بوشهر بود كه عزل شد. در عينحال كه از قضات وفادار امام و طلبهها بود، اما با استانداردهاي امام نميخواند. شهيداسدالله لاجوردي و همچنين آقاي خلخالي كه امام تندرويهاي او را قبول نداشت، نيروهاي انقلاب بودند و فكر ميكردند كه براي انقلاب كار ميكنند و وجودشان در خيلي جاها، موثر بود ولي روشهايشان درست نبود. برداشت من از فرمان هشت مادهيي، اين است كه امام يك بار ديگر به همه متوليان انقلاب چه در قوه مقننه، چه درقوه مجريه و چه در قوه قضاييه، گوشزد كرد كه مسير انقلاب اين نگاه است. در اين مورد (درباره رفتار با كساني كه به هر حال به عنوان گروههاي مسلح دستگير ميشدند و در زندانها بودند) با آقاي مجيد انصاري مصاحبه كنيد. ايشان به عنوان نماينده امام به زندانها ميرفت و بازرسي ميكرد. علت اينكه امام آقاي لاجوردي را عزل كرد و حاضر نشد كه آقاي لاجوردي در تشكيلات بماند يا عزل آقاي خلخالي را از ايشان سوال كنيد. از نوع برخورد امام در مقاطع مختلف ميتوان برداشت كرد كه امام برخورد انتقامي و خشونتطلبانه را قبول نداشتند. |
پاسخ فرزند اسدلله لاجوردي به اظهارات اخير موسويلاري |
|
پدرم زندان اوين را به گل و چمن آراست |
|
فرزند اسدالله لاجوردي در نامهيي سرگشاده خطاب به موسوي لاري به مصاحبه دو هفته قبل وي اعتراض كرد. بخشهايي از نامه سيدحسين لاجوردي را كه متن كامل آن به خبرآنلاين ارسال شده است ميخوانيد: فرزند لاجوردی رییس اسبق زندان اوین :در تمام شؤون زندگي پدرم مهر و محبت موج ميزد عکس العمل فرزند اسدلله لاجوردي به اظهارات اخير موسويلاري: | | پدرم زندان اوين را به گل و چمن آراست | در قسمتهايي از مصاحبه، قصور و تقصيراتي وجود دارد و حضرتعالي مطالب خلاف واقعي را از طرف حضرت امام خميني(ره) به شهيد لاجوردي نسبت داده و حتي پا فراتر گذاشته و مطالب نادرستي را در رابطه با علت فرمان هشت مادهيي امام، به آن رهبر فرزانه منتسب كردهايد. مومني را به خشونت متهم مينماييد كه در تمام شؤون زندگياش مهر و محبت موج ميزد و هر چه نسبت به جنايكاران فرقههاي تروريستي و كفار سختگير بود نسبت به مومنين، فروتن و مهربان و با تاسي به جد بزرگوارش، اشداء علي الكفار و رحماء بينهم، بود. آقاي موسويلاري، وقتي برداشت شخصي شما از آقاي لاجوردي را ميخواندم، خاطرات دوران كودكي با پدر بزرگوارم در ذهنم مرور ميشد كه به عنوان نمونه شرط نگهداري قناريهاي زيبا در منزلمان را آزادي و خارج از قفس بودن آنها ميدانست. بارها در هنگام تحويل سال نو همراه با ما فرزندانش به سراغ نوجوانان محبوس در كانون اصلاح و تربيت ميرفت تا با اهداي هديه و پرداخت عيدي به آنها دل و قلب آنان را شاد نمايد و چه زيبا بود وقتي اين نوجوانان او را چون نگين انگشتري در حلقه خود جاي ميدادند و پدر صدايش ميزدند. لاجوردي خود رنج كشيده دوران ستمشاهي بود و آنقدر تحت شكنجه قرار گرفته بود كه جمجمه و كمرش شكست و بينايي چشم چپش را از دست داد اما پيوسته و نستوه به آرمانهاي امام وفادار ماند. و به فرموده مقام معظم رهبري در بين مبارزان به عنوان «مرد پولادين» لقب گرفت. چون درد اسارت كشيده بود با برپايي ستادهاي مردمي ديه نسبت به استخلاص صدها نفر مجرم غيرعمد از زندانها اقدام نمود. محل زندان اوين را به گل و چمن آراست و آن را به باغستاني زيبا تبديل نمود تا محيط مصفا و آرامشبخشي را براي گذر دوران حبس زندانيان فراهم آورد. از جمله نخستين اقدامات عملي ايشان در سمت رياست سازمان زندانها، نقاشي، محوطهسازي و زيباسازي محيط نگهداري زندانها بود. او كه تمام شب و روز خود را وقف اصلاح رفتار بزهكاران كرده بود، در بندهاي زندان با زندانيان غذا ميخورد و گاه در كنار آنها به استراحت ميپرداخت. بارها به همراه زندانيان در كنار سد لتيان به ورزشهاي مفرح ميپرداخت و با وجود مخاطرات امنيتي به همراه آنان به نماز جمعه ميرفت. به مديران كل زندانها بخشنامه كرده بود كه جهت بالا بردن كيفيت و كميت غذاي زندانيان، بايد غذاي زنداني و مسوولان و مديران كل يكي باشد. دفتر كارش را از خيابان شريعتي به داخل زندان انتقال داد تا مشكلات زندانيان را از نزديك لمس نمايد و دستور داد تا ميزهاي اداري مديرانش از اتاقهاي خصوصي به يك سالن باز منتقل شود و ميز ساده خود را نيز در ابتداي در ورودي سالن قرار داد تا مراقب رضايتمندي و پيشرفت كار ارباب رجوع باشد. براي حفظ و حراست از كيان خانواده و تحكيم بنيان آن، مكانهاي مناسبي را براي زندانيان متاهل مهيا ساخته بود تا هر از چندگاهي بتوانند شب را در كنار همسران خود بيتوته نمايند. در همان ابتداي دهه 60 كه گروهكهاي محارب فقط در سطح شهر تهران روزي 30 ترور را انجام ميدادند، اين شهيد والامقام، دستگيرشدگان از اين گروهكها را با رفتاري مهربانانه در سالن اجتماعات اوين جمع ميكرد و تا پاسي از شب با آنان به مباحثه ميپرداخت، و هرچه رهبران اين گروهكها روي احساسات جوانان فريبخورده كار كرده بودند، شهيد لاجوردي با تكيه بر فطرت الهي اين جوانان آنان را نسبت به اعمال مجرمانهشان متنبه ميكرد، لذا عدهيي از همين توابين و اعضاي گروه فرقان بعد از آزادي از زندان در جبهههاي حق عليه باطل حضور يافته و به درجه رفيع شهادت نايل آمدند. وقتي يكي از مسوولان در نامهيي از ايشان درخواست دستور مينمايد كه فلان فاميلشان را كه سرباز سازمان زندانهاست از كردستان به تهران مامور نمايند، ايشان در هامش آن نوشتند: بين آن فاميل شما و ديگر سربازان هيچ تفاوتي وجود ندارد. جناب آقاي موسويلاري شما در قسمت ديگري از مصاحبه خود از عدم رضايت امام از اقدامات آقاي لاجوردي و عزل ايشان توسط امام سخن به ميان آوردهايد. اما مستندات زيادي وجود دارد كه اين سخن شما را نقض مينمايد به طور مثال فقط به سه نمونه اشاره مينمايم: الف ) «در امور سياسي مدتي تهمت زده ميشد كه احمد طرفدار منافقين است و من در طول مدت انقلاب، مخالفتهايي از او ميديدم كه ديگران بر آن شدت و قاطعيت نبود و در اين آخر كه قضيه زندان اوين پيش آمد و شكاياتي از آقاي لاجوردي ميشد، غير از احمد كسي را نديدم كه بيشتر از آقاي لاجوردي طرفداري كند و دفاع نمايد و وجود او را براي زندان اوين لازم و بركناري او را تقريبا فاجعه ميدانست.» صحيفه امام، خميني جلد 7، صفحه 90 ب ) «پيش از ظهر، احمدآقا آمد، درباره مسائل روز مذاكره شد، از جمله اظهار نارضايتي آيتالله منتظري از سخنان امام، گرچه همه [سخنان ايشان] پخش نشده و گفتند امام از عزل آقاي اسدالله لاجوردي [دادستان انقلاب تهران] بياطلاع بوده و راضي نيستند.» كتاب خاطرات حجتالاسلام هاشميرفسنجاني مورخ 17/11/1363، صفحه 498 ج) حجتالاسلام موسويتبريزي دادستان وقت كل كشور در مصاحبهيي بيان ميدارند: «ساعت دو بعدازظهر بود كه مرحوم احمدآقا به منزل ما كه ديوار به ديوار خانه ايشان بود آمد و گفت كه نظر امام اين است كه آقاي لاجوردي ابقا شود.» ماهنامه شاهد ياران، شماره 28، صفحه 15 آقاي لاجوردي در مراسم عزل خود بيان ميدارند كه من اهل استعفا دادن نبودم اما بارها خدمت امام گفتم اگر شما بفرماييد من استعفا خواهم داد، ولي امام فرمودند بمان و با شوراي عالي قضايي همكاري كن. جناب آقاي لاري، بعد از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي و آزادي زندانيان سياسي عدهيي از همين منافقين و همپالگيهاي آنان، در حساسترين قسمتهاي امنيتي نظام از جمله ركن 2 ارتش و اطلاعات نخستوزيري لانه گزيدند و پروندههاي امنيتي زيادي را حتي با كاميون از ركن 2 ارتش و نخستوزيري خارج نمودند كه با درايت آقاي لاجوردي و همرزمانش تا حدودي جبران اين ضايعه شد. خوب است بدانيد كه اينها همان متهمان پرونده انفجار نخستوزيري و شهادت رجايي و باهنر بودند. آقاي لاجوردي در وصيتنامه خود مينويسند: هم رجايي و باهنر را ميكشند و هم در سوگشان مينشينند. لذا قسمتي از سر نخ عزل شهيد لاجوردي را در وصيتنامه اين شهيد بصير بايد جستوجو نماييد. |
نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز...
ما را در سایت نیــــــــک نیــــــــــــــــــــوز دنبال می کنید
برچسب : لاجوردی ,شکنجه ,خشونت , انتقاد ,دفاع از پدر , نویسنده : سردبیر نیک نیوز nick بازدید : 330 تاريخ : جمعه 24 آذر 1391 ساعت: 2:00